راه های ارتباط نوجوان با خداوند
عـبـد حـقیقى خداوند آنچنان تسلیم اوامر الهى است که تمام افکار، رفتار و اعمالش براى خدا و در راه اوست و هر کس او را نظاره کند متذکر خداوند و قیامت مى شود.
جـلوه هـاى عبودیت و بندگى خداوند در هر عصرى و در هر نسلى ، در سیره پاکان هویدا و آشکار مـى گـردد تا حجت را بر همگان تمام کند و کسى از هدف خلقت پروردگار که عبودیت (1) است دور نماند.
نـمـاز پرچم عبودیت ، سرود آزادگى ، گفتار عاشقانه ، عروج و رهایى انسان از وابستگى است تـا پـیـمـان الهـى را عـمـل کـنـد و خـود را بـه صـف تـسبیح کنندگان (2) خداوند برساند نـمـازگـزار در سـایـه نـمـاز، بـه نـیـاز فطرى خود پاسخ مى گوید و از این رو آرامش قلبى (3) یـافـتـه و فـریـادگـر صـلاح در زمـین و آراسته به عنصر امر به معروف و نهى از منکر(4) مى گردد.
نـمـاز کـارخـانـه انـسـان سـازى است (5) و ستاره درخشان امّت اسلامى ، تا آنان را در شب تاریک شرک و گمراهى از هرگونه کجروى و انحراف برهاند.
نـمـاز والدیـن بـزرگـتـرین درس زندگى براى فرزندانشان در همه مراحلِ زندگى است و به گـونـه چـراغـى روشـن در فـرا راهـشـان ، آنـان را از سـقوط در دام هاى رنگارنگ و جذّاب شیطان بازمى دارد.
خـانـواده و مـحـیطى که مزیّن به فضایل و عطر دل انگیز نماز است ؛ بوى بد شقاوت هیچ گاه مـشـام اهـلش را نـمـى آزارد و هـمـواره بـوى خـوش شـکـوفـه هـاى معنویتِ حضور، در تمام زوایاى زندگیشان پراکنده است و آنان را به صراط سعادت راهنما و مشوق مى گردد.
معناى تربیت
تـربـیـت را پـروردن ، پروراندن ، آداب و اخلاق را به کسى آموختن ، پرورش بدنى و تعلیم دانسته اند.(6) تعریف متداول و کامل تربیت در اصطلاح چنین است :
تـربـیـت عـبـارت اسـت از انـتـخـاب رفـتـار و گـفـتـار مـنـاسـب ، ایـجـاد شـرایـط و عـوامـل لازم و کـمـک بـه شـخـص تربیت شونده تا بتواند استعدادهاى نهفته اش را در تمام ابعاد وجـود و بـطـور هـمـاهـنـگ پـرورش داده ، شـکـوفـا سـازد و بـه سـوى هـدف و کمال مطلوب تدریجاً حرکت کند.(7)
مسؤ ولیت مربى و متربى
مربى زمینه ساز و مهیاگر بسترِ شکوفایى استعدادهاى متربیان ، و یاریگر امینى است که به بهترین وجهى او را در رسیدن به هدف مدد مى رساند. در واقع مربى همچون باغبانى کارآزموده و دلسـوز، تـنـهـا، زمـیـنـه سـاز شـکـوفـایـى گـل هـاى بـاغ اسـت . زیـرا فـاعـل حـقـیـقـى تربیت ، خود شخص تربیت شونده است که با فعالیت ، همراهى و خواستن خود، مربى را در کار تربیت موفق مى گرداند. بنابراین رسالت بزرگ تربیت ، متوجه هر دو است .
در فـرهنگ قرآن کریم ، تربیت و تزکیه هم به مربى نسبت داده شده و هم به متربى ، درباره پیامبران که مربیان حقیقى بشرند چنین فرمود:
( لَقَدْ مَنَّ اللّهُ عَلَى الْمُؤْمِنینَ اِذْ بَعَثَ فیهِمْ رَسُولاً مِّنْ اَنْفُسِهِمْ یَتْلُواعَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَالْحِکْمَه ) (آل عمران / 164)
خـداونـد بر مؤ منین منت نهاد که رسولى از خودشان برایشان فرستاد تا آیات خدا را برایشان تلاوت کند و آنها را تزکیه نماید و کتاب و حکمت را به آنان بیاموزد.
و در جاى دیگر پدر و مادر را به عنوان مربى معرفى نموده است .(8)
آیاتى از قرآن شریف نیز خود انسان ها را مسؤ ول تزکیه وتربیت خود مى داند:
( فَاَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها قَدْ اَفْلَحَ مَنْ زَکّاها وَ قَدْ خابَمَنْدَسّاها) (شمس / 8 ـ 10)
سـپـس فـجور و تقوا (شرّ و خیر) را به او الهام کرد، هر کس نفس خویش را تزکیه کرد رستگار شده و آن کس که نفس خویش را آلوده ساخته نومید و محروم گشته است .
امـّا بـه طـور معمول تربیت و تزکیه را به مربى نسبت مى دهند. زیرا کودک و نوجوان در مرحله اى نیست که بتواند به راحتى به وظایفش عمل نماید.
هدف تربیت
اگـر هـدف اولیـّه تـربـیـت را شکوفایى استعدادهاى بالقوه و رشد توانایى ها بدانیم ، هدف تـربـیـت دیـنـى شـکـوفـایـى و رشـد امـور فـطـرى هـمـچـون دیـن خـواهـى ، مـیـل بـه پـرسـتـش ، کـمـال خـواهـى و مـانـنـد آن اسـت کـه با فراهم کردن زمینه هاى مناسب ، به کـارگـیـرى روش هـاى مـفـیـد و تـهـیـه امـکـانـات لازم ، مـى تـوان کـودک را بـه رشـد و کـمـال مـعـنـوى سـوق داد و روح عـبودیت و بندگى را در او تقویت نمود تا در زمره نمازگزاران قرار گیرد.. در تربیت دینى ، و به خصوص در نماز، هدفِ اصلى ، ایجادِ رغبت و شوق باطنى در کودک و نوجوان است نه صرفاً انتقال مطالب و الفاظ نماز؛ زیرا اگر بتوان در او شور و عـشـق دیـن خـواهـى را پـرورش داد قطعاً تاءثیر تربیتى عمیقى در روح او ایجاد شده و باعث مى گردد در هر شرایطى عبد و بنده خداوند باشد و حریم نماز را پاس دارد و آن را اقامه کند.
نقش و مسؤ ولیت والدین
نـقـش والدیـن در زنـدگـى کـودک بـسـیـار مـهـم و کـلیـدى اسـت و مـى تـوان گـفـت کـه نـحـوه شـکـل گـیـرى بـخش اعظم عادت ها و گرایش هاى کودک و حتى تحرکات بدنى او، به چگونگى ایفاى نقش آنان بستگى دارد.
در فـرهـنـگ اسلامى والدین مسؤ ولیت اصلى تربیت را برعهده دارند. در این باره امام صادق (ع )فرمودند:
وقـتـى آیـه ( یـا اَیُّهـَا الَّذیـنَ آمـَنـُوا قـُوا اَنـْفـُسـَکـُمْ وَ اَهـْلیـکـُمْ نـاراً) (9) نـازل شـد مـردم گـفـتـنـد: چـگـونه خودمان و خانواده مان را از آتش دوزخ نگه داریم ؟ پیامبر(ص )فـرمـود: عـمـل خیر را انجام دهید و به خانواده تان نیز تذکر بدهید که انجام دهند و آنان را بر طاعت خدا تاءدیب کنید.(10)
تـعـلیـم و تربیت الهى خانواده در محیط پاک و فضاى سالم تحقق مى پذیرد. محیطى که در آن ارزش هاى الهى همچون نماز از جایگاه والایى برخوردار بوده از گناه و فساد خبرى نباشد. هر اندازه محیط پاک تر باشد، اُنس با خدا و راز و نیاز و نماز بهتر و زیباتر تجلى مى یابد.
از جـمـله مـسـؤ ولیـت هـاى والدیـن ، عـامـل بودن به احکام دینى خصوصاً نماز است . پایبندى به وظایف شرعى در هر شرایطى مى تواند بیشترین تاءثیر را در تربیت کودک و نوجوان داشته باشد.
از وظـایـف دیـگـر والدیـن مـراقـبـت و حـفـظ فرزندان از هر کجى و انحراف است . جامعه اى که در مـعـرض تـهـدیـد و تهاجم فرهنگى کفّار و مفسدین است ، مراقبت یک امر حیاتى است . همانطور که والدیـن از فـرزنـدانـشـان در بـرابـر هـر آسـیـب و نـاراحـتـى جـسـمـى مـراقـبت مى کنند، باید از گل هاى باغ وجود خود در مقابل آفت ها و آسیب هاى فکرى و اعتقادى نیز محافظت نمایند.
عـلاوه بـر اینها، والدین باید با درخواست یارى و توفیق از خداوند، خود و فرزندانشان را در مـسـیـر وزش روح نـواز هـدایـت و عـبـودیـت الهـى قرار دهند تا بتوانند به این فیض بزرگ دست یابند. شاهد بر این مطلب تقاضاى حضرت ابراهیم (ع )از خداوند سبحان است :
( رَبِّ اجْعَلْنى مُقیمَ الصَّلوه وَ مِنْ ذُرِّیَّتى ) (ابراهیم / 40)
پروردگارا من و ذریه مرا از نمازگزاران قرار ده .
نـکـتـه مـهـم دیـگـر ایـن اسـت کـه والدیـن در ایـفـاى نـقـش خـود از هـرگـونـه افـراط و تفریط و تـحـمـیـل پـرهیز نمایند، تا کودک دچار تردید و تنفر نشود و فقط براى ارضاى خاطر والدین وظـایـف دیـنى را انجام ندهد بلکه خود ببیند، بشنود، بفهمد و انتخاب کند. اگر خانواده در صدد ایجاد محیطى تصنعى و قالبى باشند، تربیت مناسب نبوده و در عمق روح کودک تاءثیر نخواهد گذاشت ، در نتیجه تربیت الهى تحقق نمى یابد.
در ذیل دو نقش مهم والدین را به اختصار بررسى مى نماییم :
1 ـ الگوى عملى نماز
کـودک و نـوجـوان در هـر مرحله سنّى به الگو نیازمند است تا تحدى که الگو را براى خویش همه چیز مى داند و اعمال و افکارش آیینه تمام نمایى از رفتار و افکار الگوهایى مى شود که بـرگـزیـده اسـت . بـه هـمـین دلیل والدین که اولین مربیان کودکند خواه ناخواه براى او اولین الگـو و در بـسـیـار مـوارد، مـهـم تـریـن الگـو هـسـتـنـد، زیـرا کـودک و نـوجـوان بـه طـور معمول رفتارى را انجام مى دهد که دیده ، تجربه کرده یا فهمیده است .
خصوصیات و عملکرد الگو و اسوه براى کودک فوق العاده اهمیت دارد، چگونگى نماز خواندن ، اهـمـیـت نـمـاز در نـزد والدیـن ، تـوجـه بـه مـقـدمـات نـمـاز و مـانـنـد آن از امـورى هـسـتـنـد کـه در تمایل کودک به نماز خواندن اثر بسزایى دارند.
هـر چـه الگـو در نـزد کـودک و نـوجـوان مـحبوب تر باشد، اثرگذارى او بیشتر و پایدارتر خـواهـد بـود. زیرا آنان رفتار الگوى مطلوب را بسیار دوست دارند و مى خواهند مانند او باشند حکایت ( سهل شوشترى ) شاهد بر این مطلب است :
( روزى از ( سـهـل شـوشـتـرى ) کـه از عـرفـاى بـزرگ و اهـل کـرامـات بـود پـرسیدند: چگونه به این مقام رسیدى ؟ پاسخ داد: من در کودکى نزد دایى ام زنـدگـى مـى کـردم ، شـبـى او را دیـدم کـه رو بـه قـبـله نـشـسـتـه و مـشـغول نماز خواندن است . از حالت او خوشم آمد، کنارش نشستم تا نمازش تمام شد، گفت برو بخواب . فردا شب نیز بیدار شدم و او را در حال نماز دیدم ، گفت : برو بخواب . گفتم : دوست دارم هر چه شما مى گویید من هم تکرار کنم .
دایـى ام مـرا رو بـه قـبـله نـشانید و گفت یک مرتبه بگو ( یا حاضر و یا ناظر) . وقتى تکرار کـردم ، گـفـت : بـراى امـشـب بـس اسـت ، برو بخواب . این کار چند شب تکرار شد، کم کم وضو گـرفـتـن را آمـوخـتـم و ایـن عـمـل را تـکـرار مـى کـردم . بـالاخـره کـار بـه جـایـى رسـیـد کـه قبل از اذان صبح بیدار شده و پس از نماز پیوسته و مکرر ( یا حاضر و یا ناظر) را تکرار مى کردم و از اینکار لذت معنوى مى بردم تا اینکه به این مقام رسیدم .) (11)
کـودک ، رفـتـار الگـو را بـه هـر نـحوى که باشد، خوب یابد، مستقیم یاغیر مستقیم ، مى آموزد اگـر امـکـان تـکـرار بـراى کـودک فـراهـم آیـد، آن عـمـل را تـکـرار مـى کـنـد. زیـرا کـودک بـا تـخـیـل و تـکـرار ذهـنـىِ، سـعـى مـى کـنـد مـطـابـق رفـتـارى کـه مشاهده کرده و در ذهنش مانده است عـمـل نـمـایـد. لذا اگـر اعـضـاى خـانـواده اهـل نـمـاز بـاشـنـد قـطـعـاً عمل آنان در ذهن کودک نقش مى بندد و او به نماز مشتاق مى گردد.
الگویى مى تواند تاءثیر عمیق بگذارد که رفتارش داراى ثبات باشد یعنى در هر شرایطى رفـتـار مـطلوب و مناسبى را انجام دهد. به همین دلیل رفتارى که بطور مستمر انجام شود براى کـودکـان قـابل اطمینان بوده و آنان را در انجام عمل ثابت قدم پرورش مى دهد. والدینى که گه گاهى نماز مى خوانند و گاهى در اثر سهل انگارى نماز را ترک مى کنند یا در سفر، گردش ، مـهـمـانـى ، هـنـگـام بـیـمـارى ، وقـت گـرفـتـارى و مـصـیـبـت بـراى نـمـاز اهـمـیـت چـنـدانـى قـایـل نـیـسـتند یا نماز را در آخر وقت خوانده یا اصلاً نمى خوانند، کودک را در مورد جایگاه نماز دچـار تـزلزل روحـى و فـکـرى مـى کـنـنـد. الگـوهـاى کـودک ، اگـر در عـمـل بـه تـعالیم اسلامى خاصه نماز، اخلاص داشته و اثر معنوى نماز در رفتار و کردار آنها بـراى کـودک روشـن شـود، قـطـعـاً تـاءثـیر بیشتر و عمیق تر و ماندگارترى را در روح کودک باقى مى گذارند.
مثلاً هنگامى که والدین در حال نماز هستند اگر کودک از سر و کولشان بالا رود یا مُهر و جانماز را به اطراف برده یا سر و صدا کند، برخى از والدین در آن لحظه با عصبانیت کلمات نماز را ادا کـرده و بـا نـگاهى خشم آلود به بچه مى فهمانند که چرا چنین کردى و بعد از نماز هم نسبت بـه بـچه و هم نسبت به اعضاى خانواده اعتراض مى نمایند، در این صورت کودک ممکن است چنین برداشت کند که لازمه نماز خواندن ، بداخلاقى و نامهربانى است !
الگوى حسنه عالم بشریت ، پیغمبر اسلام (ص )رفتارى دارند که بسیار آموزنده است :
روزى رسـول خـدا(ص )نماز جماعت مى خواندند، یکى از سجده ها را بسیار طولانى کردند. وقتى نـمـاز پـایـان یـافت ، مردم پرسیدند یا رسول خدا، علت طولانى شدن سجده چه بود؟ حضرت فرمود: در حال سجده ، فرزندم حسین بر پشتم سوار شده بود و من نمى خواستم پیش از پایین آمدن او سر از سجده بلند کنم .(12)
2 ـ رابطه شکرگزارى والدین با نماز فرزندان :
همه موجودات جهان ، خاصه انسان در نعمت هاى بیشمار خداوندسبحان غرق اند.
به حکم فطرت و عقل ، شکرگزارى از منعم بر هر کسى لازم و ضرورى است و این امر پسندیده مورد رضاى خداوند نیز هست . دراین باره امام سجاد(ع )فرمودند:
( اِنَّ اللّهَ یُحِبُّ کُلَّ عَبْدٍ شَکُورٍ) (13)
همانا خداوند هر بنده سپاسگزار را دوست دارد.
نماز بهترین و زیباترین جلوه شکرگزارى انسان از خداوند بزرگ ومهربان است که در رفتار انسان ظاهراً مى یابد، و عمل صالحى است که نور آن تمام زوایاى زندگى ، به ویژه زندگى فـرزنـدانـمـان را روشـنـى مـى بـخـشـد و راه سـعـادت و کمال را نمایان مى گرداند.
والدیـن مى توانند با اعمال و رفتار خود روحیه شکرگزارى را در وجود فرزندانشان پرورش دهند و روح آنان را آماده پذیرش مفاهیم و ابعاد مختلف سپاسگزارى نمایند تا بذر آن در سرزمین قلوب پاکشان جوانه زند.
گـاه والدیـن بـا هـم تـعـارض فـکـرى و رفـتـارى داشـتـه مـسـایـل بـیـن خـود و مـربـوط بـه زنـدگـى مـشـتـرک را بـا جنجال و بحث مطرح مى کنند، و بر اثر رفتار جنجالى و آمیخته به احساس و خشونت ، کودکان را گـاهـى تـنـبیه و گاهى مورد محبت قرار مى دهند. در چنین وضعیتى کودک و نوجوان اعتماد به نفس خـویـش را از دسـت مـى دهـد و در مـحـیـط خـانـه احـساس ناامنى مى کند، درنتیجه باور صحیحى از پـایـدارى رفـتار والدین نسبت به محبت ها و نیکى ها پیدا نمى کند تا آمادگى روحى لازم براى سپاسگزارى از محبت والدین را از خود بروز دهد و این با فرهنگ شکرگزارى مغایرت دارد.
درحـالى کـه والدیـن مـى تـوانـنـد در هـر شـرایـطـى و در قبال هر خدمت و اقدام مثبتى به بهترین وجه ، در حضور کودکان از یک دیگر قدردانى نمایند تا آنان عملاً شکرگزارى را بیاموزند. لذا از مطرح کردن اشکالات و معایب یکدیگر در حضور آنان پرهیز نموده و در فرصت مناسب به حل معضلات فکرى و رفتارى خود بپردازند.
گاهى اوقات کودکان و نوجوانان به دلایل دیگرى همچون افسردگى ، فقر، انگیزه هاى حیاتى ، بـى تـفـاوتـى ، اضـطـراب ، کـم رویى ، ناتوانى هاى اجتماعى ، احساس غرور، خود بزرگ بینى ، برترى جویى ، تفاخر، رفاه زدگى ، پرتوقعى ، رسیدگى و حمایت هاى افراطى از جـانب اعضاى خانواده و مانند آن ، نمى توانند خود را در ردیف شکرگزاران قرار داده و از زحمات و خوبى هاى دیگران حتى والدین خویش سپاسگزارى نمایند.(14)
عـلاوه بـر مـوارد مـذکـور، اگر والدین بتوانند با مهربانى و به زبان ساده ، شکرگزارى را به فرزندان خویش بیاموزند، گامى مهم در پرورش روحیه سپاسگزارى در آنها برداشته اند. مـثـلاً مـى توانند بگویند، ( بهتر است از مادرت تشکر کنى ) ، ( به بابا بگو متشکرم ) ، ( از مـعـلمـت سـپـاسـگـزارى کن ) . و از این طریق نعمت هاى خداوند را به او یادآور گردند و با بهره گیرى از اینگونه موارد روح سپاسگزارى از خداوند رادر او بیدار و تقویت کنند تا او درک کند که نماز یکى از راه هاى تشکر و سپاسگزارى از خداوند سبحان است .
سـخـن کـوتـاه ایـنـکـه اگر والدین با احساس مسؤ ولیت ، فضایى سالم و به دور از هرگونه آلودگـى مـعـنـوى را در مـحـیـط خـانـوادگـى ایـجـاد کـنـنـد و بـا اصـلاح و بـهـبـود تـمـام اعـمـال خـویـش ، مـنـشاء برکات معنوى بوده و الگویى حسنه در شکرگزارى و بندگى خداوند براى فرزندانشان باشند، به یقین عطر معنوى عشق و بندگى و راز و نیاز، شامه پاک کودک و نوجوان را پر مى نماید و او را به عبادت خداوند وامى دارد.
شرایط والدین و نماز کودکان
راز و نـیاز با خالق بى نیاز موجب آرامش روح و صفاى باطن هر انسانى است و اگر بتواند بر کیفیت این عمل نورانى بیفزاید به سرچشمه فیض نزدیک تر و طماءنینه قلبى او نیز بیشتر و با دوام تر مى گردد.
سـعـادت و خـوشـبـخـتـى حقیقى فرزند، آرزوى هر پدر و مادرى است . بدون شک تحقق این آرزوى پـسـنـدیـده بـسـتـگـى به وضعیت و شرایط والدین دارد. اگر داراى شایستگى ها و صفات نیکو باشند مى توانند این رسالت مهم و حساس را به بهترین وجه ممکن انجام دهند.
چـگـونـه اندیشیدن ، عمل کردن و باورهاى قلبى والدین در سعادت یا شقاوت فرزندانشان نقش مؤ ثر و حیاتى دارد، لذا ضرورى است شرایط لازم را احراز کنند تا بتوانند به درستى انجام وظیفه نمایند.
شرایط والدین
شرایط والدین متعدد و متنوع است در ذیل به برخى از مهمترین آنها مى پردازیم :
1ـ آگاهى و معرفت
آگاهى و معرفت در هر امرى همچون چراغى پرنور راه صواب رااز خطا بازمى شناساند تا آدمى به وادى جهل و گمراهى نیفتد و از هدف الهى و انسانى بازنماند.
مـعـرفـت و آگـاهى حقیقى زمانى حاصل مى شود که انسان نسبت به هر موضوعى شناخت کافى و صحیح داشته و از اوهام دورى کند تا گرفتار جهل مرکب نگردد.
تـربـیت کودک و نوجوان ، خاصه در زمینه نماز نیازمند شناخت و آگاهى عمیقى است که یا انسان بـایـد خـود بـه ایـن شـنـاخـت دست یابد و یا از کسانى که آگاه به تربیت الهى هستند، مدد مى گیرد.
طـبـق تـحـقـیقات به عمل آمده ، کودک در ازاى 15 هزار ساعت حضور در مدرسه ، 65 هزار ساعت در خانه به سر مى برد.(15) آیا والدین با داشتن چنین فرصت زیادى ، محتاج آگاهى زیاد نسبت به تربیت و هدایت کودک و نوجوان نیستند؟
آگاهى و معرفت والدین درباره تربیت دینى را مى توان به چند دسته تقسیم کرد:
الف ـ آگـاهـى نـسـبـت به معارف دین : براى پاى بند نمودن و ماءنوس کردن فرزندانمان به نماز لازم است نسبت به آنچه مربوط به نماز است آگاه باشیم تا بتوانیم به درستى آنان را راهنمایى کنیم و با ادله منطقى به سؤ الات و نیازهاى فکرى آنها پاسخ دهیم . زیرا جواب غلط یـا سـست ، آنان را در معرض خطرِ گرفتار شدن در دام منحرفین و مخالفین قرار مى دهد که چنین خسارتى در بسیارى مواقع جبران ناپذیر است .
والدین با بیان اهمیت ، نقش و آثار فردى و اجتماعى نماز و با ذکر شواهد و مصادیق روشن چهره هاى درخشان عبادت و نماز همچون پیامبر اکرم (ص )، ائمه معصومین (ع )و انسان هاى وارسته ، مى توانند الگوهاى مناسبى براى کودک و نوجوان ارائه نمایند.
شـرح احـکـام فـقـهـى نماز به صورت روشن و به دور از هرگونه ابهامى ، فرزندشان را از سـردرگمى و دل زدگى نسبت به عبادات نجات مى بخشد و بیان صحیح مفاهیم ، معانى و رمز و رازهاى عبادت و نماز اطمینان بخش و اشتیاق برانگیز مى باشد.
ب ـ آگـاهـى نـسـبـت بـه مـسـائل تـعـلیـم و تـربـیـت : در دنـیـاى امـروز مـسائل تربیتى بسیار پیچیده ، علمى و دقیق تر از گذشته شده است و نمى توان به سادگى از کـنـار آنـهـا گذشت . دانشمندان علوم تربیتى تحقیقات متعددى در زمینه تعلیم و تربیت انجام داده کـه بـسـیـار کـارگشا و مفید هستند. آگاهى از آنها مى تواند مددکار مناسبى براى والدین در رسـیـدن بـه اهـداف تـربـیـتـى فـرزنـدانـشـان بـاشـد؛ چـرا کـه عـمـل آگـاهـانـه و درسـت والدیـن ، بـیـشـتـریـن تـاءثـیـر را در شکل گیرى افکار و شخصیت کودک و نوجوان دارد.
والدیـن آگـاه بـه مـسـائل تـعـلیـم و تـربـیـت ، هیچ گاه به آموزش ظاهرى نماز همچون یاد دادن وضـو، حـمـد و سـوره و مانند آن اکتفاء نمى کنند بلکه سعى اصلى خود را پس از آموزش احکام و صورت نماز در آموزش اسرار و معارف نماز مصروف دارند. تا بتوانند بطور دقیق و عمیق آنان را بـا مـفـاهـیـم ، اهـداف و آثـار عـبـودیـت و نـمـاز آشـنـا کـنـنـد، بـه گـونـه اى کـه خـودشان با مـیـل و انگیزه باطنى به سوى نماز شتافته و خود را نیازمند به ارتباط با خداوند بزرگ که قدرت بى نهایت است ، بدانند.
والدیـن اندیشمند، موانع آموزشى و تربیتى نماز را مى شناسند و آگاهند که از چه شیوه هایى جـهت رفع آنها بهره گیرند تا به مقصود نایل شوند؛ مثلاً مى دانند که تربیت نماز، فقط به صـورت پند و نصیحت و توقع از فرزند صورت نمى گیرد ـ و اگر تحقق یابد، اثر موقتى و زودگـذر دارد ـ بـلکـه رفـتـار و شیوه هاى عملى و اخلاق نیکوى والدین است که نقش سازنده و مهمى در ترغیب فرزندان به آداب الهى و نماز دارد.
والدیـن آگـاه ، از تشویق و تنبیه بجا و حساب شده بهره مى گیرند تا دچار خطا و اشتباه و یا عـمـل ضـد تـربـیتى نگردند. زیرا، افراط یا تفریط در تشویق و تنبیه ، اثرات تخریبى در روحیه و شخصیت کودک ایجاد مى کنند بطورى که او از نماز باز مى ماند و به عبادت علاقه اى نـشان نمى دهد. با در نظر گرفتن زمان ، مکان و دیگر شرایط مناسب جهت تشویق و تنبیه ، به یـقین بهتر مى توان از آن به عنوان وسیله اى در جهت ایجاد اشتیاق در روح کودک بهره گرفت . مثلاً اگر پدر یا مادرى به فرزندش بگوید، تو دیگر بزرگ شده اى ، باید نماز بخوانى ! یا فلانى را نگاه کن چه آدم خوشبختى است فرزندانش نماز خوان هستند و مانند آن ، اثرات منفى این گونه حرف هاى آمرانه و سرزنش آمیز، زیادتر خواهد بود.
شـرایـط و وضـعـیـت هـر خـانـواده و هـر کـودکـى نـیـز بـا دیـگـران تـفـاوت دارد، بـه هـمـیـن دلیـل نـباید همه را با یک دید نگاه کرد. لذا با آگاهى و شناخت صحیح از شرایط و روحیات هر کس ، بهتر مى توان او را به عبادت پروردگار ترغیب نمود.
از دیـد عـلوم تـربیتى ، بر والدین است که با ضعف ها و نواقص رفتارى کودک درست برخورد کـنـنـد و اگـر ضـعـفـى از کـودک و نـوجـوان خـود دیـدنـد بـه دنـبـال پیدا کردن علت و یافتن راه حل مناسب باشند، نه این که بر سرش فریاد زنند یا او را سـرزنـش و تـحقیر کنند و یا در بین جمع ، ضعف ها و کاستى هاى او را برملا نمایند! هرگز با این گونه روش هاى ضد تربیتى نمى توان کودک و نوجوان را به نماز ترغیب کرد.
والدینى مى توانند فرزندانشان را به سمت عبادت و بندگى خداوند راهنمایى کنند که از نحوه تربیت الهى آگاهى دقیق و درستى داشته باشند، همچنین از گرایش ها و تمایلات کودک باخبر بوده و با توجه به آنها بتوانند او را به سوى نماز هدایت کنند. مثلاً دعوت کودک به نماز در هـنـگـامى که به تماشاى فیلم یا بازى مورد علاقه اش سرگرم است کار درستى نیست و زمان سنجى صحیحى صورت نگرفته است . زیرا کودک امر احساسى و تخیلى برایش جاذبه دارتر و دلپذیرتر است تا یک امر فکرى و تعقلى همچون عبادت و نماز.
دانـسـتـن روش هـاى مـخـتلف تربیتى ، یاریگر والدین در ترغیب کودک و نوجوان به نماز است . گـاهـى روش مـسـتـقـیـم مـفـیدتر است و گاهى این روش اثر و نتیجه اى به همراه ندارد بلکه در شـرایـطـى اثـر تخریبى و منفى مى گذارد. گاهى روش هاى غیر مستقیم همچون کنایه ، اشاره ، تشویق اصل عمل و مانند آن بسیار اثربخش تر و مؤ ثرتر است . لذا در اجرا و بهره گیرى از هر روشى باید به دقت ، شرایط، زمان ، مکان و اثر آن مد نظر باشد.
اگـر کـودک و نـوجـوان در حـضـور عـده اى قـرار دارد، براى اینکه غرور نوجوانى و شخصیت او ضـربـه نخورد، مى توان گفت ؛ ( فرزندم به نماز علاقه دارد) یا مثلاً ( دیروز زودتر از من نمازش را خواند) و با امثال این گونه مطالب به طور غیر مستقیم به او یادآور شد که نمازش را بـخـوانـد. اگـر در جـمـع نـبـاشـد، بـایـد بـا مـهـربـانى و تشویق و ذکر نعمت هاى خداوند و شـکـرگـزارى از صـاحـب نـعـمـت و مانند آن ، او را به نماز دعوت کرد. مطمئناً کودک و نوجوان در قـبـال والدیـن آگـاه و کاردان ، دعوت به نماز را مى پذیرد و به مرور زمان و در اثر تکرار و عـادت ظـاهـرى و فـهـم و درک بـاطـنى ، از مشتاقان به عبادت مى شود خصوصاً هنگامى که لذت معنوى عبادت را بچشد؛ در این صورت از راز و نیاز جدا نمى گردد.
ج ـ آگـاهـى نـسـبت به روحیات کودک و نوجوان : طبق تحقیقات دانشمندان علوم تربیتى ، کودک و نوجوان در سنین مختلف داراى ویژگى ها و صفات گوناگون است که بدون آگاهى و شناخت از آن خصوصیات ، امکان یک تربیت موفق ، خصوصاً در بُعد نماز میسر نمى باشد.
والدیـن آگـاه ، از تـغـییراتى که در روحیه کودک و نوجوان ایجاد مى شود با خبرند و مى دانند چـگـونـه بـا ایـن گونه تغییرات برخورد نمایند تا آنان دچار بحران روحى نشوند. مثلاً اگر نـوجـوان دچـار افـکـار مـتـضاد شود و نسبت به برخى از امور همچون نماز تردید نماید یا دچار نـابـاورى ادله دعـوت کـنـنـده بـه نـمـاز گـردد و یـا نـوعـى تـنـفـر از عمل نمازگزاران را در ذهن داشته و یا اظهار کند، مى دانند چگونه باید با او برخوردکرد.
والدیـن دانـا بـا نـوجـوان مـبـتـلا بـه تـضـاد فکرى و تردید مدارا کرده و با رفتار محبت آمیز و اسـتـدلال قـوى به تدریج او را از این بحران نجات مى دهند. امّا والدین ناآگاه با برخوردهاى تند و خشن همراه با اهانت و تحقیر، نوجوان را در شرایط بدترى قرار مى دهند و به گونه اى با او عمل مى کنند که لجاجت نموده از آداب الهى همچون نماز، فاصله بیشترى مى گیرد.
آگـاهـى از بـیـدارى هـاى مـخـتـلف در وجـود کـودک و نـوجـوان و شـکـل گـیـرى ابـعـاد شـخـصـیت آنها و برداشت صحیح از احساس و باورهاى مذهبى آنان راهگشاى والدین در هدایت بهتر فرزندان به سمتى است که نماز را ستون دین دانسته و خود را پاى بند و مقید به حفظ این عمود قلمداد نمایند.
2 ـ ایمان و باور قلبى
هـر کـس کـه در مـقـام تـاءثـیرگذارى و تربیت دیگران باشد لازم است خود به آنچه مى گوید باور و یقین قلبى داشته باشد و گرنه در دیگران اثر سازنده اى نخواهد گذاشت .
ضـرورى اسـت والدین به نماز اهمیت داده و باور و یقین به نماز در زندگیشان آشکار باشد. در غـیـر ایـن صـورت چـگـونـه اُنـس بـا نـمـاز بـراى فـرزنـدانـشـان حاصل مى گردد؟
والدیـنـى کـه ایـمان و باور قلبى نسبت به نماز دارند، به موقع و با توجه و حضور قلب و بـا رعـایت سایر آداب ، به نماز مى ایستند و بدینوسیله شور و شوق خود را به عبادت و نماز نشان مى دهند. این نحوه عمل ، کودک و نوجوان را مشتاق به نماز و ماءنوس به رابطه با خداوند بارمى آورد.
ایـمـان و بـاور حـقـیـقـى بـه خـداونـد و تـعالیم الهى ، در تمام ابعاد و زوایاى زندگى انسان تـاءثـیـر مـى گـذارد و ایـمـان سـطـحـى و ظـاهرى نمى تواند نقش بسزایى در تربیت فرزند خـصـوصـاً عـشـق به عبادت و راز و نیاز بگذارد. در واقع ایمان و باور قلبى اثر غیر مستقیم و عمیقى بر تربیت فرزندان دارد.
بـا نـگـاهى به زندگى انسان هاى وارسته مى توان این مطالب را به وضوح مشاهده کرد. مثلاً رزمـنـدگـان اسـلام در دوران طـلایـى دفـاع مـقـدس بـا ایـمـان و بـاور حـقـیـقـى و اتصال ، اخلاص و راز و نیاز به درگاه خالق بى نیاز توانستند حماسه هایى را خلق کنند که در نوع خود بى نظیر یا کم نظیر بود.
3 ـ عامل بودن
مؤ ثرترین نوع آموزش به ویژه در امور دینى ، این است که گوینده آنچه را بیان مى کند خود در عـمـل ، بـه آن پـاى بـنـد بـاشـد تـا صـداقـت گـفـتـارش در عـمـل آشـکـار گردد و گرنه گفتار تنها کارساز نبوده بلکه اثر منفى و تخریبى هم دارد. ( دو صد گفته چون نیم کردار نیست ) .
قرآن کریم گفتار بدون عمل را مذموم و نادرست مى داند.(16) سیره تربیتى انبیاء و ائمه معصومین (ع )نیز دعوت عملى بوده است . در این باره امام صادق (ع )فرمودند:
( کـُونـُوا دُعـاه لِلنـّاسِ بـِغَیْرِ اءَلْسِنَتِکُمْ، لِیَرَوْ مِنْکُمُ الْوَرَعَ وَالاِْجْتِهادَوَالصَّلاه وَالْخَیْرَ فَاِنَّ ذلِکَ داعِیَه ) (17)
مـردم را بـا غـیـر زبـانـتان دعوت کنید، تا از شما پارسایى و کوشش و نماز و کارخیر ببینند، زیرا اینها خودشان دعوت کننده هستند.
همچنین امام متقین على (ع )در این باره فرمودند:
پندى که هیچ گوشى آن را بیرون نمى افکند و هیچ نفعى با آن برابرى نمى کند، پندى است که زبان گفتار از آن خاموش و زبان کردار بدان گویاباشد.(18)
بنابراین در فرهنگ اسلامى ، توافق و هماهنگى بین گفتار و رفتارالگوهاى تربیتى ، خاصه والدین در تربیت ، به ویژه تربیت الهى امر ضرورى و حیاتى است .
طـبـق تـحـقـیـقـات انـجـام شده ، 17 درصد از نوجوانان بى نماز داراى پدران و مادران بى نماز هـسـتـنـد.(19) یـعنى والدینى که خود عامل به نماز نبوده ، اثر منفى بر فرزندانشان مى گذارند.
4 ـ اخلاق و رفتار مناسب
اگـر والدیـن خود پایبند و متخلّق به اخلاق اسلامى و سایر آداب الهى باشند، کودک و نوجوان رفـتـار عـمـلى آنـان را بـه نـوعى با باورها و عملکرد آنان ارتباط مى دهد. لذا اگر والدین بد اخـلاق ، خـشـن ، بـدزبـان غیر منطقى باشند کودک مى پندارد هرکسى که مذهبى و نماز خوان است حـتـمـاً این چنین است و این گونه برداشت مى تواند عاملى براى دلسردى و تنفر نسبت به دین ، خاصه نماز در او ایجاد کند.
همچنین اگر والدین حقیقتاً مؤ من و بنده خداوند سبحان باشند و اثر معنوى نماز در گفتار و رفتار فـردى و اجـتماعى آنها تجلى پیدا کند به یقین مى تواند منشاء عملى آموزش دین ، نماز و سایر آداب الهى به کودک و نوجوان گردد.
دکتر على قائمى درباره نقش رفتار دینى والدین در تربیت چنین مى نویسد:
مـهـر یـکـسـان به فرزند، بوسیدن و ابراز محبت مساوى به دو کودک ، رعایت حق در جانبدارى از کـودکـان بـه آنـهـا درس عـدالت و انـصـاف مى دهد. شب زنده دارى ها، دعاهاى خیر والدین درباره دیـگران ، حسابرسى ها، خیرخواهى ها و طرز فکر، راه و روش زندگى را به کودک عرضه مى کند.
ایـنـکـه پـدر و مـادر نـمـاز را تـنـد مـى خـوانـد یـا کـُنـد، بـه مـسـایل مذهبى پاى بند است یا نه ، واقعاً از گناه ترسان است یا نیست ، به حقیقت خدا را شاهد و ناظر در عمل خویش مى بیند یا نه ، در تربیت دینى کودک مؤ ثر است .(20)
مطالب را با سخن روشنگر و ارزشمند امام سجاد(ع )به پایان مى بریم که فرمودند:
( حـق فـرزنـدت بـه تـو ایـن اسـت کـه بـدانى وجود او از تو است و نیک و بدهاى او در این دنیا وابسته به تو است . مسؤ ول هستى که فرزندت را با آداب و اخلاق پسندیده پرورش دهى و او را به سوى خداوند بزرگ راهنمایى کنى و در اطاعت و بندگى پروردگار یاریش نمایى . به رفتار خوددرتربیت فرزندت توجه کنى و بدانى که اگر نسبت به فرزند خود نیکى نمایى در نزد خداوند اجر و پاداش دارى و اگر درباره او بدى کنى مستحق کیفر خواهى بود.(21)
نتیجه :
آگاهى چراغى است که راه زندگى را روشن مى نماید تا انسان درکشاکش زندگى به گمراهى گرفتار نشود.
بهترین نوع آگاهى که در هدایت و کمال انسان نقش بلامنازع دارد و مانع گمراهى است آگاهى از مـعـارف دیـنى است که به سرچشمه وحى متصل مى باشد. زیرا شناخت از اسلام ناب محمدى (ص )هدایتگر آدمى به راه سعادت دو جهان است .
والدینى که مى خواهند خود و فرزندانشان به سعادت دست یابند لازم است شرایط لازم را احراز کـنـنـد. از بـیـن شرایط متعدد مهم ترین آنها آگاهى و معرفت حقیقى نسبت به معارف الهى از جمله نـمـاز، آگاهى نسبت به مسائل تعلیم و تربیت ، شناخت وضعیت و روحیات کودک و نوجوان است . شـرایـط بـعدى ایمان و باور قلبى ، عمل کردن به تکالیف الهى و اخلاق حسنه مى باشد. که مى تواند کلید فتح قلّه سعادت خود و فرزندانشان باشد.
شناخت ویژگى هاى کودکان
شـنـاخـت ، مـشـعـل فـروزانـى اسـت کـه گـرمـاى آن اهـلش را بـه وجـد آورده و مـشـتـاق سـرچـشـمـه کمال و سعادت مى نماید.
در وجـود انـسـان پـیـچـیـدگى ها و رمز و رازهایى است که بدون شناخت درست آنها، تربیت الهى میسر نمى گردد.
اگـر مـشتاقیم که کودکان به تربیت الهى آراسته گردند و نماز را مایه هدایت ، آرامش و نجات خود بدانند ضرورى است که صفات و ویژگى هاى آنان را به درستى بشناسیم .
اگـر مـى خواهیم ضلالت و گمراهى ، بى دینى و بى اعتنایى به نماز از جامعه رخت بربندد، ضرورت دارد که کودک را نه با ذهنیت و دانش اندک خود، بلکه با مطالعه عمیق و دقیق بشناسیم تا به هدف الهى دست یابیم .
در ایـن فـصـل سـعـى شـده بـه اخـتـصـار مطالبى درباره خصوصیات کودک و رابطه و نقش آن خصوصیات در ترغیب به نماز مورد بررسى قرار گیرد.
شناخت خصوصیات کودکان
در فصل قبل گفتیم کودکان در سنین مختلف داراى ویژگى هاى مختلفى هستند که بدون آگاهى از آنها، نمى توان به تربیت درستى دست یافت .
هـمـچـنـیـن بـایـد تـوجه داشت که هر کودکى علاوه بر دارا بودن خصوصیات مشترک با کودکان دیگر، ویژگى هایى مربوط به خود نیز دارد. غفلت از این مطلب مشکلاتى را به بار مى آورد کـه بـه تـربـیـت دیـنـى خـاصـه نـمـاز آسـیـب مـى رسـانـد و والدیـن نـیـز دچـار مشکل خواهند شد.
بـراى آشـنـایـى بـیـشـتـر بـا بـرخـى از خـصـوصـیـات کـودکـان در سـنـیـن مـخـتـلف ، جدول ذیل را ملاحظه نمایید.(22)
جدول تفاوت هاى برخى از طبقه بندى وظایف در کودک و نوجوان
مـثـلاً کـودک در اواخـر هـفت سالگى تا دوران بلوغ بهتر مى تواند قوانین و آداب را یاد بگیرد، زیرا زمینه رشد اخلاقى فراهم تر است . لذا شناخت این خصوصیت ما را یارى مى دهد که احکام و مفاهیم نماز را در این سنین به آنها بیاموزیم نه زودتر و نه دیرتر.
هـمـچنین توانایى درک مفاهیم نیز از هفت سالگى تا بلوغ دقیق تر، واقع بینانه تر و همراه با انـدیـشـیـدن اسـت . لذا زیـبـنده و نیکو است که والدین در این مرحله معارف نماز را با زبان ساده همراه با استدلال بر ایشان ارائه نمایند تا با تلاش و اندیشه خود به تدریج رشد یابند.
بنابراین بدون شناختن خصوصیات کودکان ، توقع تربیت دینى ، خاصه نماز توقعى بیجا و ساده اندیشى است و هیچ گاه ما را به سرمنزل مقصود نمى رساند.
خـصـوصـیـات کـودکان در سنین مختلف ، در حوصله این مقاله نمى گنجد، امّا برخى از مهم ترین آنها را به اختصار شرح مى دهیم :
اثر پذیرى اطفال در دوران کودکى
از خـصـوصـیـات بـارز و مهم کودکان ، اثرپذیرى است به گونه اى که این دوران را ( دوران پذیرش کودک ) ذکر کرده اند. زیرا آنها از هر چیز و هر کس تاءثیر مى پذیرند و روحیه شان طـورى اسـت کـه بـدون تـحلیل و درکِ درستى یا نادرستى مطلبى آن را به راحتى پذیرفته و به کار مى بندند.
اصـل اثـرپذیرى در اطفال و کودکان از آغاز طفولیت شروع مى شود، لذا نباید تصور کرد که چـنـد سـال اولیـه چـیـزى نـمـى فـهـمـنـد تـا اثـر بـپـذیـرنـد. بـه هـمـیـن دلیل پیامبر اکرم (ص ) حتى از آمیزش زن و شوهر درحالى که بچه اى در گهواره به آنها نگاه مـى کـنـد نـهـى فـرمـودند!(23) زیرا تمام وجود او مهیاى تاءثیرپذیرى از محیط خانه ، مـدرسـه ، اجـتـمـاع و اطـرافـیـان و آنـچـه کـه در اطـرافـش مـى گـذرد هـسـت و این اثرپذیرى در شکل گیرى شخصیت او نقش حیاتى دارد.
اگـر والدیـن اعـمـال و رفتار و محیط خانه را از هرگونه آلودگى و گناه حفظ کنند و فضایى سرشار از صفا، پاکى و عشق به خداوند را ایجاد نمایند، قطعاً کودک اثر مى پذیرد و رابطه بـا خـدا در نـزد او ارزشـمـند و مهم جلوه مى کند. در این صورت او در آینده زندگى اش به نماز مشتاق و پاى بند مى گردد.
همانندسازى و تقلید
کـودک در آغاز زندگى خود سعى مى کند از کارها، گفته ها و رفتار اطرافیانش تقلید کند و این عـمـل بسیار دقیق و جدى انجام مى شود به طورى که مى توان گفت کودک همچون آیینه اى رفتار اطرافیانش را در خود منعکس مى کند.
دکتر ( هدفیلد) روانشناس اسکاتلندى در این باره مى نویسد:
حـس تـقلید از همان ماههاى اول تولد در کودکان تجلى پیدا مى کند.مثلاً اگر در اطاقى چند کودک بـاشـنـد و یـکـى از آنـهـا گریه کند، بقیه هم گریه مى کنند. چون تقلید یک امر طبیعى براى کودک است و عامل نیرومندى که با ضمیر ناخودآگاه او سر و کار دارد و او را خواهى نخواهى به دنباله روى از رفتار و اعمال بزرگ ترها مى کشاند.(24)
کودکان ، تقلید و همانند سازى را در مراحل مختلف سنى انجام
مـى دهـند ولى این امر از سن 6 تا 9 سالگى با دقت و شدت بیشترى انجام مى شود و سعى مى کـنـنـد خـود را هـمانند پدر یا مادر و یا افراد بزرگتر از خود، جلوه دهند. گاهى لباس ، کفش و سـایـر وسـایـل بـزرگترها را مى پوشند و با این نوع کارها، از بزرگ ترها تقلید مى کنند. پیام عملشان این است که ما هم مى خواهیم بزرگ باشیم یا بزرگ شده ایم .
بـنـابـراین اگر عبادت ، راز و نیاز و نماز براى والدین داراى اهمیت باشد و سعى کنند نماز را بـا عـشق و علاقه و با آداب صحیح اقامه کنند، قطعاً کودکان از آنها تقلید مى کنند و مى کوشند هـمـچـون بـزرگترها نماز بخوانند. و این عمل آنها، در روحیه و شخصیتشان اثر پایدار و عمیقى خواهد گذاشت .
نیاز کودک به محبت
عطرافشانى دل انگیز محبت از هر کسى باشد به یقین بر دیگران اثر گذارده و نوعى علاقه ، دوسـتـى و رابـطـه صـمـیـمانه را ایجاد مى کنند. لذا هر چه روح و روان فرد پاک تر و مهیاتر باشد از عطر وجود محبت دیگران بهره مندتر خواهد شد.
کـودکـان بـا قـلب هـاى پـاکشان شیفته محبت اند و از هر کس محبت بیشترى دیدند به او اطمینان و علاقه بیشترى پیدا مى کنند.
آنـان بـه خـاطـر روح لطیف ، ظرفیت اندک و احساسى بودن ، بیش از بزرگترها به محبت کردن نیاز دارند. و در هر شرایطى که زندگى کنند مفهوم محبت را به درستى درک مى کنند. اگر مورد محبت دیگران واقع شدند در پرتو آن ، احساسات و عواطف آنها به خوبى رشد مى کند و گرنه شـادابـى خـود را از دست داده و عقده حقارت و کمبود محبت ، آنان را به سوى هر خلاف و آلودگى سـوق مـى دهـد. در قـبـال هـر مـحـبت کاذبى فریب خورده و به دامن فساد و انحراف گرفتار و از عبادت و بندگى خداوند دور مى گردند.
مـکـتـب مـتـعـالى اسلام درباره محبت به کودکان سفارش هاى فراوانى نموده است که به چند مورد استناد مى کنیم :
پیغمبر اکرم (ص )فرمودند:
( کودکان را دوست بدارید و با آنها مهربانى کنید.) (25)
همچنین امام صادق (ع )فرمودند:
( خـدا بـنـده اش را بـه واسـطـه شـدت محبتى که نسبت به فرزندش داردمورد مرحمت قرار خواهد داد.(26)
والدیـن مـى توانند در گفتار و رفتار خویش نیاز کودک به محبت رابرآورند و با بوسیدن ، در آغـوش گـرفـتـن ، تـبـسـم هـا، بـا لحن محبت آمیز سخن گفتن ، نگاه مهرآمیز و حتى بازى کردن با کودکان (زیرا کودک بازى کردن والدین را نوعى محبت به خود مى داند) و مانند آن ، محبت خود را اظهار کنند تا او با تمام وجود محبت والدین را لمس کند.
بـنـابراین اگر کودکى بطور واقعى و صحیح مورد محبت قرار گیرد، قطعاً سفارش والدین را دربـاره نـمـاز بـا جـان و دل مـى پـذیـرد و سـعـى مى کند همیشه آن را انجام دهد. زیرا والدین را سـرچـشـمـه هر خیر و محبتى دیده و سفارش آنها را در بندگى و راز و نیاز به خداوند اجابت مى کـنـد. امـّا اگـر مـورد بـى مـهـرى قـرار گـیـرد و در عـیـن حـال بـه نـمـاز سـفارش شود، بخاطر عقده و لجبازى و مخالفت با والدین هم که شده نماز نمى خواند و به سخنانشان گوش نمى دهد.
نـکـتـه مـهـم دربـاره مـحـبت این است که محبت کردن باید به صورت منطقى و به دور از افراط و تفریط و به تدریج و همیشگى باشد. و گرنه محبت بیش از حد، یا کمتر از نیاز، و یا همیشگى نبودن نتایج نامطلوب و خطرناکى را به دنبال دارد.
سؤ الات کودکان
یـکـى دیـگـر از خـصـوصـیـات آشـکـار کـودکـان ، سـؤ ال کـردن و کـنـجـکـاوى دربـاره مسائل مختلف براى درک بهتر و بیشتر است . این پرسش ها از سنین حدود چهار سالگى شروع و تـا آغـاز نـوجـوانـى یا بلوغ به اشکال مختلف ادامه مى یابد. آنان از آنچه که مى بینند یا مى شنوند و از علت انجام کارها پرسش مى کنند. لذا این دوران را ( دوران چراها) نامیده اند.
راسـتـى مـا در قـبـال پـرسـش هـاى کـودکـان چـگـونـه بـرخـورد مـى کـنـیـم ؟ آیـا بـا حـوصـله و دلایـل درسـت و قـابـل فـهم ، ساده به آنان جواب مى دهیم ؟ یا با کلى گویى و جواب هایى که جـنـبـه فـرار کـردن داشـتـه یـا جـواب هـاى ضـعـیـف و احـیـانـاً نـادرسـت ذهـنـشـان را مشغول مى کنیم ؟
اگـر بـه پـرسـش هـاى کـودکـان جـواب هـاى درسـت و واقـعى بدهیم ، مطمئناً او در آینده شخصى انـدیـشـمـنـد، منطقى ، خلاق و موفق خواهد شد. و گرنه اثرات سوء پاسخ ندادن یا بد پاسخ دادن ، گریبانگیر کودک مى شود.
از جمله سؤ الات کودکان ، مربوط به خدا، پیامبر، روزه ، نماز و مانند آنها است . مثلاً مى پرسند چـرا بـایـد وضـو بـگـیـریـم ؟ نـمـاز چـه فایده اى دارد؟ اگر نخوانیم چه مى شود؟ و دهها سؤ ال دیگر.
ضـرورى اسـت بـراى هـر سـؤ ال ، پـاسـخ مـتـنـاسـب بـا درک او بـدهـیـم . و اگـر جـواب سـؤ ال را نمى دانیم از کسانى که مى دانند کمک گرفته پاسخ درست را در اختیار او بگذاریم . مثلاً در جـواب چـرا بـایـد وضو بگیریم ، مى توان گفت که وضو یک طهارت و نظافت معنوى است و خدا دوست دارد انسان درحالى که پاک است نماز بخواند. و یا در پاسخ اینکه نماز چه فایده اى دارد؟ مى توان گفت ، نماز انسان را از نگرانى و ناراحتى نجات داده و به آرامش مى رساند. و یا در پاسخ اینکه اگر نماز نخوانیم چه مى شود؟ مى توان گفت ، اگر کسى به شما چیزى بدهد تـشـکـر نـکنى چه خواهد شد؟ لذا مى فهمد که سپاسگزارى از خداوند مهربان یک امر پسندیده و درستى است .
احساس مذهبى کودکان
دیـن خـواهـى در انـسـان فـطـرى اسـت و در دوران کـودکـى بـه تـدریـج و بـه اشـکـال مـخـتـلف ظهور مى یابد. پرسش از خالق اشیاء، آسمان ، زمین و مانند آن ، همگى نمودهاى احساس مذهبى آنان و تشنگى شان در کسب آگاهى هاى دینى است .
بـراسـاس بـررسى ها و یافته هاى روانشناسان ، احساس مذهبى در سنین شش و هفت سالگى در کـودکـان عـلنـى مـى شـود و مـیـل بـه تـظـاهـرات مـذهـبـى و عـلایـق بـه آن در آنـهـا زنـده مـى گردد.(27)
کـودکـان در ایـن سـنین نسبت به خداوند اظهار علاقه مى کنند ودوست دارند با خدا سخن بگویند، خـدا را بـبـیـنـنـد. و تصور مى کنند که خدا قدرى بزرگتر و قوى تر از پدر و مادر است و به تـدریـج کـه قدرت درک و فهم بیشترى به دست آوردند به تصورات بهتر و واقعى ترى مى رسند.
ضـرورى است والدین احساس خداخواهى و گرایش به دین را در کودکان شناخته و تعالیم الهى خـاصـه مـعـارف نـمـاز را بـه آنـهـا بـیـامـوزنـد تـا آنـان در قـبـال امـراض گـمـراه کننده و انحرافى واکسینه شوند. این امر، سخن نورانى امام صادق (ع )را شاهد مى گیریم که فرمودند:
فـرزنـدانـتـان را بـا مـسـائل دیـن آشـنـا کـنـیـد قـبـل از آنـکـه گـمـراه کـنـنـدگـان بـر شما سبقت بگیرند.(28)
احـسـاس مـذهـبـى در کـودکـان بـه تـدریـج قـوى تـر مـى شود. آنان ابتدا ازخدا تصور رحمانى مثل لطف و قدرت و مانند آن را در ذهن دارند که به مرور زمان یک نوع بیم و ترس از کیفر و عذاب خدا را نیز درک مى کنند در واقع شناخت صحیح ترى از خدا پیدا مى کنند تاحدى که به صورت یـک جـهـش مـعـنوى ظهور مى یابد و در مواردى با خدا سخن مى گویند، دعا مى کنند و بهشت را مى خـواهـنـد و دنـیاى با صفایى را براى خود تصور مى کنند و قادر مى شوند که برخى از مفاهیم دینى را بهتر از گذشته درک کنند.(29)
در چـنـیـن وضـعـیـت مـنـاسبى والدین مى توانند آداب و مفاهیم نماز را به او بیاموزند و وى را به خواندن نماز عادت دهند.
امام باقر(ع )درباره تعالیم نماز در مراحل مختلف سنى کودکان چنین فرمودند:
در سـه سـالگـى کـلمـه تـوحـیـد (لا اله الا الله ) را بـه طـفـل بـیـامـوزنـد و درچـهـار سالگى (محمد رسول الله ) را به او یاد بدهند، در پنج سالگى رویـش را بـه قـبـله مـتـوجـه کـنند و به او بگویند که سر به سجده بگذارد. در شش سالگى رکـوع و سـجـده صـحـیـح را بـه او بـیـامـوزنـد و در هـفـت سـالگـى بـه طفل بگویند دست و صورتت را بشوى و نماز بگزار.(30)
همچنین امام صادق (ع )فرمودند:
از سـنـیـن شـش تـا هـفـت سـالگـى کـودک را بـه نـمـاز واداریـد و در تـرک آن مـؤ اخـذه اش کنید.(31)
بـنابراین والدین مى توانند با استفاده از زمینه و بستر آماده کودکان نسبت به دین ، هم از نظر ذهـنـى و هـم از نـظـر عـمـلى آنـان را راهـنـمـایـى کـرده و در عـمـل مـددکـارشـان بـاشـنـد تـا شـخـصـیـت الهـى و مـعـنـویـشـان شکل بگیرد و مستحکم گردد.
ویژگى هاى نوجوانان
انـسـان پس از طى کردن دوران کودکى ، وارد عالم جدید و پرجنب و جوش و با طراوت نوجوانى مـى گـردد. دورانـى کـه بـا تـغـیـیـرات ، دگـرگـونـى هـا، رفـتـارهـا، و عـکـس العمل هاى ویژه اى تواءم است .
تـربـیـت و هـدایـت نـوجـوانـان ، بـدون شـناخت صحیح مسائل مربوط به آنان هیچ گاه میسر نمى گردد.
مـوفـقـیـت و عـدم مـوفـقـیـت والدیـن و هـر مـربـى دیـگـر وابـسـتـگـى کـامـل بـه شـنـاخـت درسـت و رفـتـارهـاى سـنجیده مربیان دارد. در غیر این صورت اهدف تربیتى حاصل نخواهد شد.
در این فصل به صورت مختصر برخى از مهم ترین خصوصیات نوجوانان مورد اشاره قرار مى گیرد.
شناخت خصوصیات نوجوانان
دربـاره سـن نوجوانان ، نظرات مختلفى است ؛ امّا کارشناسان امور تربیتى معتقدند سنّ 12 تا 16 سـالگـى بـراى پـسـران و 10 تـا 14 سـالگـى بـراى دخـتـران ، سـن نـوجـوانـى اسـت .(32)
در ایـن دوران تـغـیـیـرات جسمى همراه با تحولات روحى و بحران هیجانات و دگرگونى ها، در شـخـصـیـت نـوجـوان بـه سـرعـت انـجـام مـى گـیـرد و مـى تـوان گـفـت کـه ایـن مـرحـله از مـراحـل حـیـات انـسان از مهم ترین مراحل شکل گیرى و تثبیت شخصیت آنان بوده و از دشوارترین مراحل سازگارى محسوب مى شود.
نـوجـوانـان داراى ویـژگـى هـا و خـصـوصـیات متعدد و مختلفى هستند که در دوران بسیار کوتاه نـوجوانى ظهور مى یابد. لذا شناخت این ویژگى ها و هدایت و تربیت آنها مى تواندنقش حیاتى در سعادت یا شقاوت آنان داشته باشد.
دوران نوجوانى دوران رشد عواطف و احساسات ، خواستن و توقعات ، تلاش و جنب و جوش ، رشد و شکوفایى استعدادها، هوشیارى و ابتکار، کنجکاوى و بیدارى ، الگوپذیرى و قهرمان خواهى اسـت . دوران هـیـجـان و بـیـقـرارى ، افـراط و تـنـدروى ، غـرور و بـلنـدپروازى ، ماجراجویى و پـرخاشگرى ، بدبینى و انزواطلبى ، گریزپایى و سبقت جویى ، بى باکى و تهور، اوهام و خیال ، خودنمایى و انکار، طرد و تمکین است .
دوره نوجوانى دوران مبارزه جویى و سرکوب کردن ، رقابت و رفاقت ، دوستى هاى صادقانه و سـرگـشـودن رازهـا، عـصـیـان و طـغـیـان ، انـتقاد و ناسازگارى با والدین ، نیازمند وابستگى و دلبستگى به گروه و جمع است .
دوران لغزش هاى غریزى ، مذهبى ، سیاسى ، اقتصادى و اجتماعى بوده کسالت و اختلالات عصبى و حالات هیجانى و افسردگى ، زودرنجى و حساسیت در آنان آشکار است .
در ایـن دوران ، خـودشـنـاسـى و خـویـشـتـن یـابـى ، اسـتـقـلال طـلبـى و اطـاعـت پـذیـرى ، اسـتـدلال خـواهـى و شـوق سـتـوده شـدن ، دوسـت داشـتـن و کمال خواهى در آنان جلوه گر مى گردد.
بـررسـى هـمـه خـصـوصـیـات نـوجوانان در این مختصر نمى گنجد، امّا برخى از آنها را که با تربیت نماز رابطه نزدیک ترى دارند به اختصار شرح مى دهیم :
خودشناسى و خویشتن یابى
نـوجـوان مـشـتـاق اسـت تا خود حقیقى را بشناسد و توانایى ها و استعدادهاى خود را دریابد. خود دوسـتـى و خـودگـرایـى در آنـهـا شـدید شده تا حدى که همه چیز را براى خود مى خواهد و حتى تمایل دارد دیگران نیز مطیع او باشند.
بـا شـناختن این خصوصیت است که مى توان نوجوان را آگاه کرد و خود حقیقى وجودش را معرفى نمود تا بداند انسان حقیقى کیست ، ارزش هاى الهى و انسانى کدامند و پاى بندى به این ارزش ها چه نتایج سودمند و اثرات سازنده اى در زندگى فردى و اجتماعى او خواهند داشت ؟
اگـر مـا بـتـوانـیم به درستى انسان الهى را به او بشناسانیم ، قطعاً او خداشناس و خدا باور خـواهـد شـد و نـمـاز را پـرچـم سـعـادت و سـتـون تـکـامـل و قله رهایى خواهد یافت . همانطور که رسول گرامى اسلام (ص )فرمودند:
( مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ) (33)
هر کس خود را بشناسد خداوند را خواهد شناخت .
تزلزل افکار و عقاید
نـوجـوان در آغـاز شـکـل گـیـرى ارادى شـخـصـیـت خـود، بـه ادله مـخـتـلف هـمـچـون نـاآگـاهى به مـسـائل ، نشناختن افکار درست از نادرست ، نداشتن معیار سنجش افکار صحیح از ناصحیح ، ضعف اسـتـدلال در قـبـال افـکار و اندیشه هاى دیگران ، زودباورى ، تردید و تضاد، ضعف اندیشه و تـشـخـیـص نـادرسـت مـعـارف دیـنـى و مـانـنـد آن ، گـرفـتـار تزلزل در فکر و عقیده مى شود. زیرا آنچه که در ذهن دارد از ثبات و استوارى برخوردار نبوده و قادر به دفاع از فکر و عقیده خود نیست .
از طـرف دیـگـر نـوجـوان بـه ظـواهـر مـحسوس اهمیت بیشترى مى دهد و بیش از حد ذهن گرا است . غـالبـاً بـدون تـوجـه بـه واقعى و جدى بودن مطلبى آن را مى پذیرد. او در ذهن خود گرفتار کشمکش و تضاد بوده و برایش دشوار است که امر و نهى دیگران را بپذیرد. و توقع دارد آنچه در فکر و خیال او مى گذرد باید به اجرا درآید و گرنه مقاومت و ایستادگى مى کند.
در چنین وضعیتى ضرورى است نوجوان را به گونه اى تربیت و هدایت کرد که بتواند با ادله کـافـى بـه نـمـاز و رابـطـه بـا خـدا عـشـق ورزد بـه نـحـوى کـه در قـبـال وسـوسـه هـاى شـیـاطین نلغزد و در گیرودار تضاد و کشمکش فکرى به تردید گرفتار نگردد. زیرا اگر بتواند از عقیده و اندیشه عبادت و نماز به خوبى دفاع کند، احساس موفقیت و پیروزى مى کند که این احساس مى تواند نوعى ثبات فکرى در او ایجاد نماید.
بیدارى هاى متعدد
دوران نـوجـوانـى دوران بیدارى هاى متعددى همچون بیدارى فطرت ، مذهب ، جهان بینى ، وجدان ، میل به کمال ، استدلال خواهى و فعالیت غدد است .
نـوجـوان بـیـنـش خـاصـى از جـهان دارد و مى خواهد نسبت به آنچه در نظام خلقت مى گذرد شناخت بـهـتـر و عـمـیـق ترى پیدا کند. خصوصاً درباره خداوند، دین ، بهشت ، جهنم ، مرگ و دهها مساءله دیـگـر، تـا بـا زدودن مجهولاتِ خود، به شناخت صحیحى دست یابد و فطرت بیدار شده خود را اقـنـاع نـمـایـد. در ایـن صـورت بـه سـوى خـداپـرسـتـى و عـبـادت متمایل مى گردد.
بـیـدارى وجـدان در نـوجـوان ظـهـور مـى یـابـد یـعـنـى او نـسـبـت بـه مـسـائل نـوعـى خـودآگـاهـى درونـى پـیـدا مـى کـنـد و کـلیـات فضایل و رذایل را درک مى کند و قاضى خویشتن مى شود. اگر کار خوبى انجام داد شادمان شده و اگر خطایى مرتکب شد پشیمان و نگران است .
بـیـدارى روح کمال خواهى و تعالى در نوجوان شور و هیجانى ایجاد مى کند تا او هر چیز را تا سر حد کمال و اعلى بخواهد. در چنین وضعیتى است که او رفتار دیگران از جمله رفتار والدین را بـا ایـن مـعـیـار مـى سـنـجـد و زیـر ذره بـیـن دیـدگـاه خود قرار مى دهد. اگر با افکار و روحیه کمال خواهى و مطلق گرایى او تطبیق نداشت روى برمى گرداند و مخالفت مى کند. لذا مى توان او را بـه سـرچـشـمـه کـمـال یعنى خداوند سبحان راهنمایى کرد تا در نتیجه این جذبه و شناخت الهى به رابطه با خداوند عشق بورزد.
بـیـدارى اسـتـدلال بـاعـث دلیـل خـواهـى ، بـرهان طلبى و کشف علت از جانب نوجوان در مواجه با مـسـائل مـخـتـلف اسـت . هـر چـنـد ادله مـورد پـسـنـد او مـمـکـن اسـت دلیـل نـمـا، ضـعـیـف و سـسـت بـاشـد. در هـر صـورت ضـرورى اسـت بـا ادله روشـن ، قـابل درک و فهم و در عین حال قوى او را یارى داد. تا افکار و اندیشه هاى دروغین بر او تسلط نیابند.
در سـنین نوجوانى بیدارى دینى و احساسات ، تمایلات و جهش هاى مذهبى به تدریج آشکار مى شـونـد و نوجوان تمایل دارد حقایق دینى را بفهمد و روابط بین خود و خدا و دین را درک کند. این بـیـدارى مـوجـب علاقه او به عمل دینى و کار و تلاش با معیارهاى مذهبى است و رغبت به عبادت و نماز در او زیاد مى شود تا حدى که گاهى گرفتار افراط هم مى گردد.
بـنـابـرایـن اگر مى خواهیم نوجوان از نسیم روحبخش نماز و عبادت بهره مند شود، باید بدانیم کـه تـوجـه بـه ایـن بـیـدارى هـا و هدایت و راهنمایى درست آنها به سمت اندیشه صحیح الهى و کـمـال حـقـیـقـى ، هـمراه با استدلال ، ارشاد و ارائه اسلام ناب محمدى (ص )به آنان است که مى تـوانـد تـعـادل و ثـبـاتـى در شـخصیتش به وجود آورد تا به ورطه گمراهى و دام هاى شیطان گرفتار نشود. همچنین دقت در شناخت این بیدارى ها، مراعات کردن و مدارا نمودن ، پرهیز از ایجاد افکار خرافى مى تواند آنها را به ایجاد رابطه با خداوند یارى نماید.
اضطراب و-ترس
ترس یک حالت عاطفى است که داراى جلوه هاى هیجانى بوده و به صورت هاى مختلف در افراد، خصوصاً نوجوانان ظهور مى یابد.
تـرس گـاهـى حـقـیـقـى و زمـانـى خـیـالى اسـت . در عـیـن حـال داراى عـلل گـونـاگـونـى اسـت کـه بـرخـى از آنـهـا عـبـارتـنـد از؛ تـرس از عـدم مـوفـقـیـت در کـار و تـحـصـیـل ، تـرس از داشـتـن نـقـص ، عـدم شـایـسـتـگـى ، احـسـاس حـقـارت ، نـاتـوانـى در حل مشکلات خود، پیش آمدها و مشکلات آینده ، احساس گناه و لغزش ، افکار و اندیشه هاى نادرست و مانند آن .
تـرس و دلهـره مـى تـوانـد بـاعـث ناراحتى هاى روحى افراد شود تاحدى که او را از درک درست حقایق بازدارد و فعالیت عادى او را مختل نماید:
شـخـص در هـر سـن کـه بـاشـد نـیـاز بـدان دارد کـه از لحـاظ روابـطـش بـا اشخاص دیگر و از توانایى و لیاقتش در اداره امور روزانه زندگى اش مطمئن باشد در غیر این صورت ممکن است از فعالیت عادى عقب نشینى کند.(34)
اضـطـراب نـیـز احـساسى شکننده است که در نوجوانان هم بروزمى کند. فرد مضطرب نگران و وحشت زده مى شود تا حدى که این حالت مى تواند تمام وجود او را احاطه کند.
دلهره و اضطراب علت هاى مختلفى از جمله عدم توانایى در رسیدن به هدف ، نگرانى از اینکه مـورد تـحقیر و تمسخر دیگران قرار گیرد، دارد. و براى نوجوان اضطراب بیشتر و شدیدتر است و موجب رفتارها و عکس العمل هاى نادرستى از جانب او مى شود:
هـر قـدر شـدت نـگـرانـى و اضـطراب نوجوان درباره حوادث نامطلوب احتمالى و خیالى بیشتر بـاشـد، رفـتـارش خـشـن تـر و طـبـعـش گـرفـتـه تـر خـواهـد شـد تـا بـه حدى که ممکن است در مقابل هرگونه مسؤ ولیت و وضعى که برایش تحمل ناپذیر است عقب نشینى کند.(35)
تـرس و اضـطـراب مـى تواند در افکار و اندیشه ، رفتار و اخلاق نوجوان تا بدان حدّ اثرات نامطلوب بگذارد که او را از حالت تعادل روحى و فکرى خارج نماید.
بـنـابراین ، با توجه به این خصوصیت نوجوانان ، ضرورى است علت ها و محرک هاى ترس و اضطراب را در آنان کاهش داد سپس با روشهاى مناسب ، به هدایت و تربیت آنان همت گمارد.
روش هاى مختلفى که مى توانیم از آنها بهره ببریم زیاد است . برخى از مهمترین آنها عبارتند از: ایـجاد کار و سرگرمى سالم ؛ داشتن فعالیت هاى مداوم ، ایجاد محیط مناسب به طورى که از ناراحت شدن آنان جلوگیرى شود؛ بازگو کردن دردها و مشکلات از جانب نوجوانان ، شرکت دادن در جلسات با ارزش با همسالان خود و در نهایت نماز که آرامش بخش حقیقى ترس و اضطراب هر انسان خاصه نوجوانان مى باشد.
اگـر بـتـوانـیـم بـه درسـتـى نـوجـوانـان را بـا مـنـبـع فـیـض الهـى که منشاء هر آرامشى است ، مـتـصـل نـمـایـیم ، ترس و اضطراب از وجود آنها رخت برمى بندد. زیرا آنان در سایه توحید و عـبـودیـت درمـى یابند که نواقص وجود انسان در سایه راز و نیاز و بندگى حقیقى به تدریج رفـع شـده و انـسـان رو بـه کـمـال مـى رود هـمـچـنـیـن بـا تـوکـل بـه خـداونـد مـشـکـلات آیـنـده حـل مـى گـردد و تـحـقـیـر و تـمسخر دیگران که برآمده از جـهـل اسـت بـى مـعـنى و پوچ خواهد بود. و اگر در گذشته دچار گناه و لغزش شده اند خداوند مـهـربـان تـوبـه پـذیـر اسـت و رحـمـت واسعه او شامل بندگانش مى شود، و در سایه زندگى هـدفـمـنـد الهى درمى یابد که مى توان با بندگى و طاعت خداوند بر ترس و اضطراب فایق آمـد؛ زیـرا ذکـر و یـاد خـداونـد سـلامـت روان نـوجـوان را تـاءمین کرده و قلب پاکش را با خداوند مـاءنـوس مـى کـنـد. در نـتیجه از تضادها و رنج هاى فکرى و روانى نجات یافته و با درک این آرامش ، ذائقه اش از حلاوت نماز شیرین مى گردد.
شناخت زمینه هاى تربیت
بـى شـک آنـچـه در نظام خلقت تحقق مى یابد، نیازمند مقدمات ، زمینه ها و بستر مشخصى است که ظهور و تحقق آنها بدون این تمهیدات غیرممکن است .
تربیت الهى انسان نیز نیازمند مقدمات و زمینه هایى است تا والدین بتوانند در این امر موفق شده و فرهنگ نماز را در وجود فرزندانشان ماندگار نمایند.
والدیـن بـایـد هـمـچـون بـاغـبـانـى دانـا و دلسـوز بـسـتـر رشـد گـل هـاى بـاغ خـود را بـشـنـاسـنـد و بـا بـهـره گـیـرى از زمـیـنـه هـاى مـنـاسـب ، شـاهـد شـکـفتن گل هاى باغشان باشند تا عطر دل انگیز عشق و بندگى را در قلوب آنان به یادگار بگذارند.
زمـیـنه سازى و فراهم کردن شرایط و بهره گیرى از زمینه هاى مختلف مادى و معنوى ، لازم است بیشتر در دوران کودکى و نوجوانى و قبل از سن بلوغ شرعى تحقق یابد. تا والدین بتوانند در این سن فرزندانشان را با نماز و نحوه ارتباط با خدا آشنا سازند و گرنه در سن بلوغ و بعد از آن دچار مشکل خواهند شد.
زمـینه هاى تربیتى نماز را مى توان به زمینه هاى بیرونى همچون محیط خانوادگى ، و رفتار و بـرخـوردهـاى اطـرافـیـان کـودک و نـوجـوان ، و زمـینه هاى درونى که مربوط به خود کودک و نـوجـوان اسـت تقسیم نمود. در این فصل زمینه هاى مذکور معرفى و برخى از آنها را به اختصار شرح مى دهیم .
زمینه هاى درونى
فطرت
انـسـان چـه از لحـاظ ادراکـى و چـه از لحـاظ احـسـاسـى بـه اصـل عـبـادت و پرستش متمایل و مشتاق است و این ویژگى در وجود او قرار داده شده تا در مسیر حق و کمال رشد یابد. پیامبر گرامى اسلام (ص )در این باره فرمودند:
( کُلُّ مَوْلُودٍ یُولَدُ عَلَى الْفِطْرَه ) (36)
هر انسانى بر فطرت الهى تولد مى یابد.
از امـام صـادق (ع )نیز درباره آیه ( فِطْرَه اللّهِ الَّتى فَطَر النّاسَ عَلَیْها) پرسیدند، فرمود: منظور توحید و اسلام است .(37)
انـگـیـزه درونـى مـیـل بـه پـرسـتـش در وجـود هـمـه کودکان نهاده شده است که در سنین کودکى و نوجوانى به اشکال مختلف همچون پرسیدن از نظام خلقت ، کیفیت وجود خدا، هدف از خلقت انسان و یا جستجو کردن و تمایل به یک پناهگاه و تکیه گاه مطلق داشتن ، ظهور مى یابد.
والدیـن بـا استفاده از این بستر مناسب مى توانند پروردگار و صاحب اختیار و خالق نظام هستى را بـه او بـشـنـاسـانـنـد و زمـیـنـه هـاى روانـى و عـاطـفـى میل به پرستش را بدون القاء و اجبار بیرونى شکوفا سازند، در این صورت کودک و نوجوان بـه دور از بـدآمـوزیهاى رفتارى درباره نماز و با انگیزه و رغبت درونى ، خود به سوى نماز مـتـمـایـل مـى شـود. و ایـن احـسـاس و درک خود را نسبت به پرستش خداوند سبحان ، بدون مانع و انـحـرافـى ، بـه درسـتـى درمى یابد. در چنین وضعیتى علاقه و عشق فطرى خداخواهى او را در مسیر سعادت قرار داده و نماز را نردبان رسیدن به حقیقت خداپرستى مى داند.
شکرگزارى
انـسـان در قـبال نعمت ، احسان و نیکویى دیگران ، خود را موظف به سپاسگزارى و تشکر دانسته سعى مى کند به هر شکل ممکن این تشکر را اظهار نماید.
کـودکـان و نوجوانان نیز با روح پاک و احساس بى آلایش خود چنین اند و روحیه شکرگزارى و سپاس را دوست دارند.
والدیـن با شناساندن و آگاه کردن آنان نسبت به نعمت هاى بى شمار مادى و معنوى و صاحب این نـعـمـت هـا، شـوق سـپـاسـگـزارى را در آنـان تـقـویـت نـمـوده و بـهـتـریـن شکل تجلى آن را به ایشان راهنمایى نمایند. و نماز را که زیباترین جلوه شکرگزارى و سپاس انـسـان نـسـبـت بـه خـداوند سبحان است به آنان متذکر گردند. ( الحمدللّه رب العالمین ) و این تشکر و حمد در امر ویژه اى همچون نماز، از درخشش و سازندگى خاصى برخوردار است .
رغبت ها و آرزوها
رغـبـت بـه مـعـنـى پـرداخـتـن فـرد به فعالیت هاى گوناگون ،(38) و آرزوها، به معناى خواسته هاى افراد است که تمایل دارند به آن دست یابند.
رغـبـت هـا و آرزوهـا در کودکان و نوجوانان به اشکال مختلف وجود دارد و ذهن و روان آنها را احاطه کرده است . آنان براى دست یابى به این دو خواسته تلاش فراوان مى نمایند و دوست دارند در کمترین مدت به آرزوهاى خود برسند و فعالیت هاشان به ثمر نشیند.
آنچه به این رغبت ها و آرزوها جهت مى دهد، نتایج دیده ها، شنیده ها و مطالعات آنان است . از طرف دیـگر چگونگى هدایت و وضعیتى که در آن قرار دارند، نقش مهمى در جهت دهى رغبت ها و آرزوهاى آنان دارد.
نـوجـوان ، مـیل دارد مورد علاقه اطرافیان و مردم باشد، او را بستایند و براى رفتار و کردارش اهمیت قائل باشند. و سعى مى کند به انحاى مختلف محبوب دیگران شده خود را مطرح نماید.
تمایل به پیوستن و بودن در بین جمع و گروه در آنان افزایش یافته و مى خواهند به هر نحو ممکن خود را مقبول آنها قرار دهند. در مواردى دوست دارند در مجامع مذهبى شرکت کرده و ذهنیت خود را نـسـبـت بـه مـسـائل مـذهـبـى عـرضـه ، و پـاسـخ سـؤ الات خـود را بـا استدلال صحیح بشنوند تا از تردیدها رهایى یابند.
والدیـن بـا بـهـره گیرى از رغبت ها و آرزوها و هدایت درست ، مى توانند فعالیت هاى آنان را به سـمـت نـمـاز و عـبـادت سـوق دهـنـد و کـودک و نـوجـوان را بـه مـسـاجـد و امـاکـن مـذهـبـى بـرده تـا میل به حضور در جمع و گروه را در او ارضاء نمایند.
قـابـل ذکـر اسـت ، اگـر کـودک و نـوجـوان را بـه مـسـاجـد و امـاکـن مـذهـبـى مـى برید، از اجبار و تـحـمـیل کردن (که حتماً باید به مسجد بیایى ) پرهیز نمایید. زیرا لازم است رفتار مطابق با تـوان و ظـرفـیـت کـودک و نـوجـوان بـاشـد تـا اثـر سـوء نـبـخـشـد، در ایـن بـاره بـه شـاهـد مثال ذیل توجه نمایید:
وارد کـردن نـونـهـالان بـه گلستان عبودیت و نماز نیازمند شناخت خصوصیات و شرایط کودک و نوجوان است ؛ شرایطى که متاءثر از عملکرد والدین و محیطى است که در آن نشو و نما مى کنند. هـر یـک از ایـن شـرایـط نـقـش حـیـاتـى در رشـد و کـمـال آنـان ایـفـا مـى کـنـد و بـاعـث شـکـفـتـن گل هاى وجودشان مى شود تا انوار عشق و بندگى تمام زوایاى زندگیشان را منوّر نماید.
کـودکـان و نـوجـوانـان داراى فـطـرت پـاک خـداخـواهـى و عـشـق بـه کـمـال و رسـیـدن به مراتب عالى انسانى هستند. لذا ضرورى است مطابق شرایط و خصوصیات آنان به گونه اى عمل شود که بر آنها تاءثیر درونى و عمیق بگذارد تا شیفته عبادت و نماز گردند.
تک تک رفتارهاى کوچک و بزرگ ، آشکار و پنهان والدین ، مى تواند شرایط مطلوب و سازنده یا ناسالم و مخرّبى را ایجاد نماید که کودک و نوجوان از آن متاءثر شده به سمت نیکى و خیر یا بدى و شرّ سوق پیدا کند.
عـلاوه بـر این ، قرار گرفتن کودک و نوجوان در محیط و فضاى معنوى ، کم و کیف زمان و مکانى کـه در آن قـرار مـى گـیـرد، ره آوردى را بـه دنـبـال دارد کـه مـى تـوانـد جـلوه کمال یا نماى گمراهى باشد.
آمادگى هاى کودک و نوجوان
آگـاهـى و تـوجـه بـه شـرایـط مـخـتـلفـى کـه کـودکـان و نـوجـوانـان در مراحل سِنى خود دارند، امرى بسیار مهم بوده و کاربرد عملى آن زیاد است . لذا نمى توان بدون درنـظـر گـرفـتـن آن شـرایـط، بـه درسـتـى بـه اهـداف تـربـیـتـى دسـت یـافـت . در ذیل برخى از این شرایط به اختصار شرح داده مى شود:
آمادگى جسمى
بـدن سـالم ، بـا نـشـاط و قـوى ، هـمچون مَرکب راهوارى است که مى تواند در بهترین وضعیت و کمترین زمان ممکن فرد را به مقصد برساند.
لازم اسـت کـودک بـراى نـمـاز خـوانـدن تـوان انـجـام حـرکـات و افـعـال نـماز را به راحتى داشته باشد. اگر کودک و نوجوان مریض ، خسته یا خواب آلود است یـا مـواقـعـى کـه نـیـاز بـه استراحت و خواب دارد، یا از سرما و گرما در زحمت است ، یا تشنه و گـرسـنـه بـوده یـا تـازه از سر سفره غذا برخاسته در چنین وضعیت هایى او از آمادگى کافى بـرخـوردار نـیـسـت ، لذا والدیـن نـبـایـد آنـان را به نماز یا هر عبادت دیگرى دعوت کنند. زیرا ایـنـگـونـه حـالات بـر روحـیـه آنـان اثـر گـذاشـتـه و رغـبـت بـه انـجـام بـرخـى از اعـمـال از جـمـله نـمـاز را از آنـان سـلب مـى کـنـد. اگـر در چـنـیـن وضـعـیـتـى نـمـاز بـر آنـهـا تـحـمـیل شود، نوعى تنفر ایجاد مى گردد. لذا تشخیص این حالات براى والدین ضرورى است و نـبـایـد چـنـین فکر کنند که کودک و نوجوان تمرد کرده و با او برخورد نادرستى انجام دهند که باعث عواقب ناگوارى در آینده مى گردد.
آمادگى گفتارى
گـاهى ممکن است اداى کلمات و جملات نماز براى کودک سخت و سنگین باشد؛ لذا والدین نباید او را تحت فشار قرار دهند تا حتماً کلمات را با قرائت صحیح ادا کند.
امـّا والدیـن خـود بـا دقـت و قـرائت صـحـیـح کـلمـات را اداء کـنند تا به تدریج و به مرور زمان سـنـگـیـنى اداى کلمات براى کودک از بین رفته و بتواند با تمرین بیشتر گفتارى و شنیدارى به سهولت کلمات را اداء نماید.
اگـر کـودک و نوجوان در اداى کلمات دچار مشکل شد و کلمات را به صورتى قرائت کرد که خنده دار بـود، لازم اسـت بـا خـویـشـتـن دارى از خـنـده و اسـتـهـزاء و بـا پـذیـرفـتـن عمل ناقص کودک و نوجوان و حتّى تشویق او، راه را براى اصلاح و هدایت فراهم تر نمود.
گـاهـى دیـده مـى شـود، بـرخـى از والدیـن عـلاوه بـر ایـنـکـه کـودک را مـسـخـره مـى کـنـنـد، عـمـل او را بـراى دیگران نیز تعریف مى کنند، این گونه رفتارها اثر منفى و تخریبى شدیدى در روحیه کودکان باقى مى گذارد.
بـنـابـرایـن تـوجـه به توانایى هاى گفتارى کودک و نوجوان امر مهمى است که اگر برخورد نامناسب شود، مى تواند نوعى تنفر از نماز در آنها ایجاد کند.(41)
آمادگى عاطفى و روانى
یـکى از نکات بسیار مهم و کارگشا، توجه به آمادگى عاطفى و روانى کودکان و نوجوانان در یادگیرى و آموزش است .
( عـاطـفـه را حـالت هـا و واکـنـش هـاى درونـى انـسـان تعریف کرده اند) (42)، این حالت ها شامل شادى ، غم ، ترس ، نفرت ، حسادت و مانند آن است که افراد از این حالت ها متاءثر شده و عکس العمل هایى را از خود نشان مى دهند.
حـالت هـاى عاطفى و روانى در افراد مختلف فرق دارند، و هر حالت عاطفى خود نیز داراى مراتب شـدت و ضـعـف اسـت . هـمـچـنـیـن نـقـش ، اثـر محیط و وضعیتى که افراد در آن قرار دارند بسیار قابل توجه است .
وقـتـى کـودک و نـوجـوان را بـه نـمـاز دعـوت و تـرغـیـب مـى کنیم بهتر است در شرایط خوب یا لااقل در شرایط عادى باشد، در غیر این صورت او به درخواست شما پاسخ مثبت نخواهد داد.
اگـر کـودک و نـوجـوان از والدیـن ، مـربـى یا اطرافیان خود به هر دلیلى (درست یا نادرست ) ناراحت و عصبانى باشد یا در وضعیت ترس و اضطراب آشکار و یا پنهان به سر مى برد، یا از چـیـزى بـغض و کینه داشته و یا از تهدیدى نگران است ، نباید در چنین شرایطى آنان را به نماز فراخواند.
در ایـنـگـونـه مـوارد والدیـن بـایـد خـود را بـه صـفـت تـدبـیـر و تـحـمـل زیـنـت بـخـشـنـد و بـا یـافـتـن عـلت رفـتـار، از راه حل هاى مناسب بهره گیرند تا بتوانند در آنان آمادگى روحى ایجاد کنند.
اگـر بتوانیم در سایه تشویق و محبت ، کودک و نوجوان را به این حد از رشد روانى برسانیم که خود تصمیم بگیرد که نماز بخواند، گامى مؤ ثر و ماندگار برداشته ایم .
عـلاوه بـر ایـن کودک ، اگر به این حد از رشد روانى و ادراکى رسیده باشد که بتواند پیام ، مـفـاهـیـم و هـدف فـریـضـه نـمـاز را دریـابـد تـا انـگـیـزه عـمـل او گـردد، رشـد قـابـل قـبـولى نـمـوده و در نـتـیـجـه یـادگـیـرى حاصل شده است . در هر صورت والدین مى توانند شرایطى را تدارک کنند که موجب تقویت اراده و ادراک کودک و نوجوان در عبادت و نماز گردد.
نـکـته مهم در آموزش نماز این است که اگر آمادگى روحى نباشد، نمى توان با پند و نصیحت و یـا روش هـاى ظـاهرى و سطحى ، اثر مثبت و سازنده اى در کودک و نوجوان ایجاد کرد به طورى کـه فـرهـنـگ نماز و عبادت در اعتقاد و باور او ریشه بدواند. آموخته هاى ذهنى ، هیچ گاه تربیت الهـى را بـه دنـبـال نـدارد و فرد عملاً به آنها اهمیت چندانى نمى دهد. زیرا دانستن ، یک مرحله از شـنـاخـت اسـت و مـراحـل دیـگـرى هـمـچـون فـهـمـیـدن ، بـه کـار بـردن ، تـجـزیـه و تـحـلیـل ، تـرکـیـب و ارزشـیـابـى را نـیـز بـه دنـبـال دارد کـه غـفـلت از ایـن مراحل نتیجه نادرستى را به همراه خواهد داشت .(43)
بـنـابـرایـن بـراى هـدایـت کـودک و نـوجـوان بـه سـوى ایـمـان و عمل صالح ، نیازمند تشخیص و درک این حالت ها بوده تا بتوانیم به بهترین وجه ممکن آنان را به جلوه گاه عبادت رهنمون شویم ، در غیر این صورت دعوت آنان به انجام هر کارى برایشان سـخت و نوعى عذاب خواهد بود، درنتیجه یا انجام نمى دهند و یا با پرخاشگرى اعتراض خود را نمایان مى سازند.
آمادگى سِنّى
یـکـى دیـگـر از شـرایـط مـهـم آمـوزش و تـربـیـت ، تـوجـه بـه سن کودک و نوجوان است ، آنان درمراحل مختلف سِنى داراى حالت هاى پیچیده اى هستند که غفلت از آنها به آموزش و تربیت آسیب مى رساند. در ذیل نگاهى گذرا به وضعیت ادراکى و ذهنى کودکان مى اندازیم :
ادراک در انـسـان از آغـاز تـولد و حـتـى قـبـل از آن وجـود دارد. رشـد و تـکـمـیـل ایـن ادراک بـه عـوامـل مـخـتـلفـى بـسـتـگـى دارد، و ایـن پـیـشـرفـت بـه شـکـل هـمـاهـنـگ در جـنـبـه هـاى مـخـتـلف ادراکـى آشـکـار مـى گـردد و فـعـالیـت ذهـنـى نـوزاد عـامـل هماهنگى جنبه هاى مختلف رفتارش است ، که با آگاهى از خود شروع و به آگاهى از مادر، اطرافیان ، اشیاء و مانند آن منتهى مى شود.
کـودکان مختلف در کیفیت و کمیت ادراک با یکدیگر تفاوت دارند و این تفاوت در رفتار و شخصیت آنـان نـمـود دارد. امـّا هـمـگـى آنـان از هـنـگـام تـولد بـه بـعـد بـه طـور دائمـى در حـال پـرورش بـوده و در واکـنـش هـاى ذهـنـیـشـان مـرتـب تـغـیـیـراتـى حـاصـل مـى شـود. ابـتـدا در قـبـال مـحـرک هـا قـادر بـه عـکـس العمل ساده بوده و به تدریج فعالیت هاى پیچیده ذهنى آنان شروع مى شود.
کودکان در حدود سه سالگى در محیط اطراف خود ابراز کنجکاوى مى نمایند و به تدریج وجود خویش را بهتر از گذشته درک نموده و سعى در اظهار و خودنمایى رفتار خود مى کنند.
از سه سالگى تا دبستان قواى ذهنى کودک به سرعت پرورش مى یابد و باعث تقویت نیروى تکلم او مى گردد، یعنى کلمات را اداء کرده و معنى آنها را درک مى کند.
از هفت سالگى قواى ذهنى کودک قوى تر شده و رشد بیشتر مى یابد به طورى که مى تواند اسـتـدلال سـاده را درک کـنـد و در مواردى نیز استدلال نماید، در این وضعیت پایه تفکّر و رفتار اندیشمندانه او نهاده مى شود.
رشـد نـیـروى ادراک کـودک بـاعـث افـزایـش دقـت و درسـتـى او شـده بـه هـمـیـن دلیـل مـى تـوانـد حـواس خـود را بـر یـک مـوضـوع سـاده مـتـمـرکـز نـمـایـد. ایـن رشـد، قـدرت تـخـیـل و تـفـکـّر او را افـزایـش داده و قـادر اسـت از نـیـروى تـفـکـّر و استدلال بهره بیشترى ببرد.
از جنبه هاى دیگر رشد ذهنى کودکان این است که رغبت ها و افکار او متاءثر از افرادى است که از لحاظ سن به او نزدیکترند (همسالان ) و میل به الگو و تقلید در او محسوس است .
کـودک از لحـاظ ارتـبـاط فـکـرى بـا دیـگران قدرت و توانایى بیشترى پیدا مى کند، به همین دلیـل بـه تـمـایـلات و رغـبت هاى خودش نیز توجه زیادترى پیدا مى کند و معلومات و ادراکات آنان معمولاً مرتبط به گفته ها و عقاید دیگران خصوصاً والدین مى باشند.(44)
بنابراین در آموزش نماز کودکان و نوجوانان باید تمام برنامه ها، روش ها، موقعیت و شرایط تـربـیـتـى ، مطابق با توانایى ، استعداد، رغبت ها و نیازهاى آنان باشد تا بتوانیم یادگیرى صـحیح و مؤ ثرى را ایجاد کنیم . اینان وقتى چیزى را به طور عمیق یاد مى گیرند که هماهنگى بـیـن پـیـام و گـیـرنده آن محقق باشد، در این صورت به طور خودآگاه و با انگیزه درونى به فعالیت ذهنى و عملى مى پردازند و محصول چنین انگیزه اى ثبات و عشق به نماز و عبودیت است .
نقش والدین در ایجاد شرایط مطلوب
از مسائلى که در تربیت و آموزش نماز نقش مؤ ثرى دارد، نوع رفتارى است که والدین با کودک و نـوجـوان دارنـد؛ زیـرا رفـتار و عملکرد والدین تاءثیر مثبت و یا منفى ایجاد مى کند. در نتیجه شرایط خاصى را براى آنان فراهم مى نماید که این شرایط مى تواند سازنده و هدایت گر یا مخرّب و گمراه کننده باشد. در ذیل برخى از رفتارهاى والدین را در این باره به اختصار شرح مى دهیم :
آزادى و محدودیت
یـکى از مسایلى که والدین در تربیت کودک و نوجوان با آن مواجه هستند مساءله آزادى و حدود آن است . راستى چگونه باید باشد؟
در ایـن بـاره مـعـمـولاً والدیـن گـرفـتـار افـراط یـا تـفـریـط مـى شـونـد، بـرخـى آزادى کـامل و بدون هدایت و راهنمایى و کنترل هاى صحیح را در پیش مى گیرند، و برخى دیگر بعکس با ایجاد محدودیت شدید آنان را در شرایط بسیار بدى قرار مى دهند. امّا حقیقت این است که آزادى کودک و نوجوان در حدى که دچار گمراهى و سردرگمى نشوند امرى سازنده است و محدودیت هاى بجا و مناسب نیز بر این سازندگى مى افزاید. زیرا آزادى و اختیار درست ، موجب شکوفایى و رشـد اسـتـعـدادهـا مـى شـود و گـرنـه از رشـد و بـلوغ فـکـرى و کـمـال روحـى مـحـروم مانده همیشه خود را نیازمند و وابسته به کمک و یارى دیگران احساس خواهد کرد.
مـنظور از آزادى در تربیت برداشتن محدودیت ها نیست بلکه نبودن اجبارها است . یعنى والدین به گـونـه اى بـا کـودک و نـوجـوان رفـتـار نمایند که او با انتخاب و تلاش خود، استعدادهایش را شـکـوفـا نـمـایـد و اگـر هـم دچـار خـطـا شـود، بـا راهنمایى ، مدارا کردن ، برخورد عقلایى با مسایل و در نهایت بهره گیرى صحیح از آزادى مسیر درست را برگزیند.
همچنین باید توجه داشت که منظور از آزادى کودک و نوجوان این نیست که از فرامین درست والدین پـیـروى نـکـنـنـد، بلکه منظور آن است که اطاعت آنان از والدین ، از روى رغبت و علاقه باشد نه اطـاعـت اجـبـارى و کـورکـورانـه . اطـاعـت تـحمیلى و رشد نیافته نمى تواند قلبى و با انگیزه درونـى بـاشـد لذا دوام ندارد، حتى در بسیارى مواقع باعث تنفر از والدین و خواسته هایشان را نیز در پى خواهد داشت !
در تـربـیـت نـمـاز باید به آزادى و محدودیت ، توجه دقیقى کرد و با روش هاى درست و عقلانى آنـان را یـارى نـمود تا خود آزادانه به نماز روى آورند. نماز تحمیلى و عبادت اجبارى نه تنها اثـر سـازنـده اى نـدارد بـلکـه گمراهى حتمى را به همراه خواهد داشت که به صورت لااُبالى گرى و گریز از دین یا تحجّر و ظاهرنگرى باقى مى ماند.
اگـر نـوجوان در مواقعى سهل انگارى کرد و نماز نخواند، اولین روش ایجاد محدودیت ، فریاد، کتک ، اعتراض و خشونت نیست بلکه باید علت را درک کرد و با عادت دادن ، تشویق ، مهربانى و مـحـبـت و ابراز همدردى و همراهى او را به راه مستقیم عبودیت و بندگى خداوند ارشاد نمود. مولاى متقیان على (ع )فرمودند:
با خشم و غضب امکان تاءدیب و تربیت نیست .(45)
اگـر هـمـه اقـدامـات لازم بـه درستى انجام گرفت و نتیجه نداشت ،لازم است با قاطعیت و جدیت ، هـمـراه بـا مـدارا و لطـف ، صـبـر، و بـه تـدریـج و مـداومـت از او بـخـواهـیـد کـه آن عـمـل را انـجام دهد. در این صورت ، مواردى را که کودک و نوجوان کراهت داشت ، به تدریج و با تمرین و مداومت از بین مى رود.
پرهیز از چشم و هم چشمى
یـکى از آفات مهم تربیتى ، چشم هم چشمى والدین در تربیت فرزندان است . زیرا مى پندارند که نباید از دیگران عقب ماند.
کـودکـان و نوجوانان هر یک با همدیگر فرق دارند. زیرا استعداد، توانایى ، درک و تشخیص ، محیط خانوادگى ، وراثت ، محیط اجتماعى ، رفتار والدین و نوع تربیت هر کدام عاملى براى این تـفـاوت هـا بـه حـساب مى آیند. ممکن است کودکى از لحاظ ادراک و یا آمادگى بیانى ، زودتر از دیـگـران بتواند فعالیت هاى ذهنى را شروع کند و عملى را یاد بگیرد ولى کودک دیگر دیرتر به این مرحله برسد.
بنابراین در آموزش و تربیت الهى ، آیا چنین تصورى صحیح است که فرزندمان را با کودکان دیـگـر کـه زودتـر نـمـاز را یـاد گـرفـتـه انـد و بـه ایـن عمل نیکو مزین شدند مقایسه کنیم و در اثر این مقایسه به برخوردهاى نادرست همراه با سرزنش و ملامت زیاد او را از میدان به در کنیم ؟!
مولاى متقیان امیر مؤ منان درباره سرزنش و ملامت فرمودند:
زیاده روى در ملامت آتش خیره سرى و لجبازى را شعله ور مى سازد.(46)
بـنـابـرایـن زیـبـنـده اسـت کـه بـا آگاهى ، ایجاد محیط مناسب ، رفتارسازنده و مؤ ثر، آموزش صحیح ، صبر و بردبارى ، پرهیز از چشم و هم چشمى و با توجه به توانایى ها و استعداد و مـوقـعـیـت فـرزنـدمـان ، او را بـه گـلسـتـان عـشـق و بـنـدگـى رهـنـمـون سـازیـم تـا عـطـر دل انگیز عبادت را با جان و دل دریابد و شیفته نماز گردد.
دورى از شتابزدگى
از جـمـله آفـات آمـوزش و تربیت نماز شتابزدگى و عجله است . اگر مى خواهیم کودک و نوجوان فـریـضه نماز را پاس دارد، ضرورى است در آموزش و تربیت از هرگونه شتابزدگى و کار نـسـنـجـیـده پـرهیز نماییم . زیرا شتابزدگى موجب هلاکت ، پشیمانى و خطا و لغزش است مربى بزرگ عالم بشریت على (ع )در این باره فرمودند:
عجله موجب لغزش است .(47)
آمـوزش شـتـابـزده ، آمـوزشـى سـطـحـى ، ظاهرى ، موقتى و ناقص بوده و در بسیارى موارد کج فهمیدن و در نتیجه بد عمل کردن را به دنبال دارد.
آمـوزش نـمـاز بـایـد در حـد درک و طـاقـت کـودک و نـوجـوان بـاشـد و بـا تـاءمـل و بـه تـدریـج صـورت گـیرد، والدینى که براى تربیت الهى فرزندان خود فعالیت نـمـى کنند یا فعالیت مؤ ثرى ندارند، چگونه توقع دارند کودک و نوجوان در چند جلسه و با چـنـد تذکر و نصیحت معارف نماز را درک کرده و به کار بندد؟ آیا با اندیشه ( ره صد ساله را یک شبه پیمودن ) مى توان به تربیت الهى دست یافت ؟
بـنـابـرایـن ، والدیـن بـراى تـعـمـق بـاور دیـنـى در کـودک و نـوجـوان لازم اسـت بـا تاءمل و به دور از هرگونه شتابزدگى عمل کنند و از کُندى آموزش نهراسند، بلکه سعى کنند به طور غیر مستقیم و در عین حال فعال براى کودک زمینه سازى نموده تا خود با اندیشه خویش به درک مفاهیم دینى از جمله معارف نماز نایل آید تا حدى که هدفش کسب و رسیدن به واقعیت هاى دینى و دست یابى به آثار فردى و اجتماعى نماز باشد.
نـکـتـه قـابـل ذکـر اینکه ، عجله در کار خیر بسیار نیکو است ، امّا به این معنى نیست که انسان در انـجـام کار خیرى همچون نماز، شرایط و مقتضیات تربیت را مد نظر قرار ندهد و در زمان کوتاه به نتیجه ناقص دست یابد.
رابطه تکریم شخصیت با نماز
احـتـرام بـه شـخـصـیـت کـودک و نـوجـوان در شخصیت سازى آنان نقش مؤ ثرى ایفاء مى کند و مى تـوانـد رابطه درست یا نادرستى را درباره شخصیت الهى آنان ایجاد نماید. براى روشن شدن مطلب ، ابعاد شخصیت کودک و نوجوان را به صورت فشرده مطرح مى کنیم تا بتوانیم رابطه آن را با نماز دریابیم .
در تعریف شخصیت چنین آورده اند:
شخصیت مجموعه اى از جنبه هاى بدنى ، عادات ، تمایلات ، حالات ، افکار، نظریات ، استعدادها، و رفـتـارهـایـى اسـت کـه در فرد به صورت خصوصیات و صفاتى نسبتاً پایدار درآمده و به صورت یک کل و واحد عمل مى کند.(48)
مـراحـل تـشـکـیـل شـخـصـیـت را در چـهـار مـرحـله تـقـلیـد، تـلقـیـن پـذیـرى ،هـمـانندسازى و مرحله تشکیل خود دانسته اند و درباره این مرحله گفته اند:
این مرحله نتیجه سه مرحله ماقبل خود است . در این مرحله کودک شخصیت اکتسابى و یا (من ) خود را مـى سـازد. کـودک در ایـن مـرحـله شـخـصـى را کـه بـا وى همانند شده از نظر دور مى کند و تنها خـصـایـص اخـلاقـى او را بـه شـخـصـیـت خـود مـى بـخـشـد. کـودک قبل از این مرحله براى خود مبانى خاص برگزیده بود که حالا مى تواند براساس آن آرمان ها، خواست ها و تمایلات و قواى خود را پایه ریزى کند.(49)
تـلاش فـراوان انـبـیا، اوصیاى الهى و صلحا بر این بوده است که انسان ها داراى کرامت و عزّت نفس باشند و گرامى داشته شوند. قرآن کریم در این باره مى فرماید:
( وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنى آدَمَ) (سوره اسرى / 70)
همانا فرزندان آدم را گرامى داشتیم .
پـیـامـبـر اکـرم (ص )و امـامـان مـعـصـوم (ع )در موارد زیادى به اکرام کودکان و رعایت حقوق آنان سـفـارش فـرمـوده انـد، از جـمـله بـا انـتـخـاب نـام نـیـکـو، تـغـذیـه سـالم و حـلال ، رفـتـار مـناسب و عادلانه ، بازى با کودکان ، صدا زدن با القاب محترمانه ، حتى سلام کـردن بـه آنـان ، شخصیت کودکان و نوجوانان را محترم شمرده تا در آینده انسان هاى وارسته و متدینى باشند.
رسول مکرم اسلام (ص )درباره احترام به فرزندان به صراحت فرمودند:
فرزندان خود را احترام کنید و با آنان مؤ دبانه برخورد نمایید.(50)
اگـر انـسـان بـه عـزّت نـفـس حـقیقى نه تصنعى و خیالى دست یابدبه طور حتم و یقین از نظر روانـى داراى شـخـصـیـت سـالم ، طـبـیـعـى و پـویـا خـواهـد بـود. ایـن سـلامـت مـانـعـى در قـبـال اخـتـلال هـاى روانـى و شـخـصـیـتـى کـودک و نـوجـوان هـمـچـون لجـاجـت ، احـساس حقارت ، پـرخـاشـگـرى ، انـزوا و گـوشـه گیرى ، خود مطرح کردن منفى (درصورتى که شکست خورده باشد) و مانند آن مى باشد.
( راجرز) محقق روانشناسى مى نویسد:
آدمـى نـیـاز دارد بـه ایـنـکـه دیـگـران بـرایـش قـدر و مـنـزلتـى قـایل باشند و خویشتن را با قدر و قیمت ببیند و در برخورد با قدردانى دیگران این احساس را بـه دسـت آورد کـه داراى ارزشـى اسـت کـه در فـراز و نـشـیـب زنـدگـى وى را یـارى مـى کند.(51)
و نیز درباره عزّت نفس کودک مى نویسد:
طـرز بـرخـورد گـرم و محبت آمیز، احترام ، صمیمیت ، پذیرش و مهربانى ازطرف محیط به ویژه اولیاى کودک ، احساس عزّت نفس را در فرد ایجاد مى کند.(52)
روانـشـنـاس اجـتـمـاعـى ( الیـور ارنـسـون ) دربـاره نـقش عزّت نفس درانجام کار خوب یا بد مى نویسد:
شـخـصـى کـه عـزت نـفـسـش پایین است ، خیلى مشکل نیست که مرتکب عملى غیر اخلاقى گردد، چه ارتکاب یک عمل غیر اخلاقى با خود پنداره او ناهماهنگ نیست . از سویى دیگر اگر شخصى عزّت نـفـس بـالایـى داشـتـه بـاشـد، احـتـمـالا بـیـشـتـر در بـرابـر وسـوسـه ارتـکـاب یـک عمل خلاف مقاومت مى کند. چون رفتار خلاف ، ناهماهنگى بسیارى در او پدید مى آورد.(53)
مساءله مهم این است که در قبال رفتارهاى نادرست کودک ونوجوان چگونه باید برخورد کرد که بـه شـخـصـیـت او آسـیـبـى وارد نـشـود؟ در ذیـل یـکـى از بـرخـوردهـاى صـحـیـح درمقابل خلاف کودکان شرح داده مى شود.
تغافل
یـکـى از روش هـاى اصـلاحـى بـراى رفـتـارهـاى نـادرسـت در امـر تـربـیـت ( تـغـافـل ) اسـت کـه بـه مـعـنـى تـظاهر و خود را به غفلت زدن مى باشد؛ یعنى اگر کودک و نـوجـوان خـطـایـى انـجام داد به حساب نیاورده و طورى جلوه دهید که شما نمى دانید. امّا در باطن عـلت رفـتـارش را دریـابید و راه حل مناسب را با شیوه غیرمستقیم به اجرا گذارید که بسیار مؤ ثر و نافع مى باشد.
خـواجـه نـصـیـرالدیـن طـوسـى مـتـفـکـّر بـزرگ اسـلامـى دربـاره تغافل مى نویسد:
کودک را باید به هر خلق نیکى که از او صادر مى شود مدح گویند و اکرام کنند و برخلاف آن تـوبـیـخ و سـرزنـش صـریـح نـنـمـایـنـد کـه بـر قـبـح اقـدام نـمـوده اسـت ، بـلکـه او را بـه تغافل نسبت دهند تا با تجاسر (گستاخى ) اقدام نکند و اگر برخود مى پوشد، پوشیده دارند و از عادت گرفتن توبیخ و از مکاشفه ، احتراز باید کرد که موجب وقاحت شود.(54)
الف ـ تشویق
در تـربیت الهىِ نیز بهره مندى از تشویق اثربخش و مفید بوده و ما را در رسیدن به هدف مورد نظر که همانا علاقمند کردن فرزندانمان به عبادت و نماز است مدد مى رساند.
در تـربـیـت کـودکـان و نـوجـوانـان بـه آداب اسـلامـى ، تـشـویـق بـه دلیـل نـقـش سـازنـده و اثـربـخـشـى بیشتر، مقدم و بهتر از تنبیه است . با تشویق مى توان در افـراد انـگـیـزه و رغـبـت بـاطـنـى را تقویت نمود تا خود رفتارشان را تغییر دهند. علاوه بر این تشویق بهتر مى تواند جریان یادگیرى را تسریع بخشد و اثر عمیق و دائمى ایجاد کند.
مفهوم تشویق
تشویق در لغت یعنى آرزومند کردن ، به شوق افکندن و راغب ساختن .(57)
در اصـطـلاح ، تـشویق را ( عاملى که بتواند منشاء ایجاد ذوق و شوق ، تحرک و امید و علاقه در انـسـان شـود) ،(58) ذکـر کـرده انـد و در جـاى دیـگـر ( تشویق را نوعى ارضاى نیازهاى روانى و فیزیکى انسان ) (59) دانسته اند.
اهمیت و نقش تشویق
تشویق درست و بجا عاملى مؤ ثر و سازنده در تربیت افراد است که مى تواند انگیزه کافى و لازم را ایـجـاد نـمـایـد تـا بـتوانند به توانایى ها و ارزش هاى خود پى ببرند و موجبات رشد عقلى و ایمانى آنان را فراهم نموده باعث تقویت رفتارهاى مطلوب مى گردد.
اگر کودکى در حد توان خود به نماز روى آورده مورد تشویق قرار گیرد، فرصت مى یابد تا خـود را بـاور کـنـد، درنـتیجه این باور، تصور مثبت ، موفق و ارزنده اى از خود در ذهنش ایجاد مى شـود کـه بـاعـث تـداوم عـمـل مى گردد. در واقع تشویق بمنزله منبع انرژى و موتور محرکه در انـسـان عـمـل مـى کـنـد و هـمـه انـسـان هـا در تـمـام سـطـوح و در طول عمر خود بدان نیازمند و از آن تاءثیر مى پذیرند.(60)
نـکته مهم این که اگر والدین و کودک تشویق را هدف تلقى کنند، آثار سازنده و مفید آن از دست مى رود و هدف اصلى نیز به فراموشى سپرده مى شود. کودک نباید چنین تصور کند که هرگاه تشویق شود نماز بخواند.
قـابـل ذکـر اسـت کـه در تـربـیـت کـودکـان مـى تـوان در آغـاز از تـشـویق شروع کرد امّا در ایام نـوجـوانـى نـبـایـد فـرد وابـسـتـه بـه تـشـویـق بـاشـد تـا اعـمـال و آداب دیـنـى را انـجام دهد. بلکه آموزش دینى خصوصاً نماز باید منجر به ایجاد شوق درونـى ، بـیـدارى وجـدان ، لذت مـعـنـوى ، ارضـاى حـس حـقـیـقـت جـویـى و کمال طلبى فرد باشد. تا تربیت پایدار و اصیل بوده و از آسیب ها مصون بماند.
تـحـقـیـقـات نـشـان مـى دهـد کـه تـشـویـق ، خـصـوصـاً در نـزد دیـگـران بـاعث پیشرفت و تداوم عـمـل مـى شـود. طـى تـحـقیقاتى ، چهار گروه کودک را در معرض چهار نوع روش مختلف درباره تشویق و تنبیه آزمایش کردند:
1 ـ تشویق در نزد دیگران .
2 ـ سرزنش در نزد دیگران .
3 ـ خنثى در نزد دیگران .
4 ـ گروه مشاهده گر.
نـتـیجه تحقیقات نشان داد که گروه اول و دوم در کارشان پیشرفت داشتند. (پیشرفت گروه دوم پـس از چـنـد روز کـاهـش یـافـت ولى گـروه اول پـیـشـرفتش ادامه داشت )، گروه سوم مقدار کمى پیشرفت داشتند و گروه چهارم از همه کمتر پیشرفت داشتند.(61)
بـنـابـرایـن اگـر بـخـواهـیـم کـودکـان و نـوجـوان بـه نـمـاز تـمایل پیدا کرده و این عمل صالح و نیکو را به طور مداوم انجام دهند، تشویق صحیح مى تواند ما را در رسیدن به این هدف یارى نماید.
تشویق در فرهنگ اسلامى
در تربیت اسلامى تشویق امرى مسلم و سفارش شده است . انبیاى الهى و امامان معصوم (ع )با ذکر آیـات بـشـارت دهـنـده بـه بـهـشـت ، و وعـده پـاداش اخـروى مـردم را بـه ایـمـان و عمل صالح تشویق مى کردند.
در قـرآن کـریـم و روایـات رسـیـده از مـعـصـومـیـن (ع )بـه شـیـوه هـاى مـخـتـلفـى هـمـچون محبت ، تـغـافـل ، تـفـاهم ، گفتار نرم و ملایم ، ارشاد و هدایت ، نصیحت و مدارا، تذکر و موعظه سفارش شـده تـا بـا ایـن شـیـوه هـا افـراد بـه سـوى دین ترغیب و تشویق ، و در نهایت به راه مستقیم و نورانى خداوند هدایت گردند.
روح تـربـیـت اسـلامـى سـفـارش کـنـنـده بـه ایـن نـکـتـه مـهـم اسـت کـه افـراد، عـمـل را بـه عـنـوان وظـیـفـه الهـى انـجـام دهـند نه به خاطر پاداش و یا ترس از کیفر، به همین دلیـل تـلاش خود را در انجام دادن هر کارى تقرب به خداوند سبحان بدانند براى فواید و یا دفع زیان ها؛ و این سفارش ، هدف از تشویق را متجلى مى سازد.
در تـربـیـت اسـلامى ، تشویق و تنبیه از جایگاه والایى برخوردار است تاحدى که خداوند آن را هدف از فرستادن پیامبران ذکر نموده و چنین فرموده است :
( وَ ما نُرْسِلُ الْمُرْسَلینَ إِلاّ مُبَشِّرینَ وَ مُنْذِرین ) (سوره انعام / 48)
ما پیامبران را جز براى آنکه (خوبان را) مژده دهند و (بدان را) بترسانندنفرستادیم .
هدف تشویق
هـدف اصـلى و اساسى تشویق پیشرفت و رشد همه جانبه کودک و نوجوان در تمام زمینه ها است تا به تدریج صفات پسندیده انسانى و الهى در او تقویت شده و استعدادهاى معنوى او شکوفا گردد.
اگر تشویق مطابق با شرایط و حدود آن انجام شود باعث ایجاد رفتار درست در کودک مى شود. رفـتـارى کـه عمیق و ریشه دار بوده و در زندگى او تداوم مى یابد. از طرف دیگر تشویق مى تـوانـد رفـتـار نـامـنـاسـب کـودک را تـغـیـیـر داده و او را بـه سـوى رفـتـار و عمل مثبت و صحیح هدایت نماید.
بـنـابـرایـن هـدف از تشویق در نماز این است که والدین بتوانند طورى کودک و نوجوان را مورد تـشـویـق قـرار دهـنـد کـه بـه نماز، رغبت باطنى و انگیزه درونى پیدا کند به نحوى که همیشه علاقه مند و مشتاق نماز و اطاعت از خداوند باشد.
شرایط تشویق
اگـر مـى خـواهـیـم تـشویق مؤ ثر و سازنده باشد، لازم است شرایط آن را به دقت شناخته و در عـمـل مـد نـظـر داشـتـه بـاشـیم ، در غیر این صورت نه تنها اثر سازنده تربیتى ندارد بلکه عامل ضدتربیتى شده و اثر سوء بر جاى مى گذارد.
شـرایـط تـشـویـق را مى توان به دو دسته شرایط عمومى یا کلى و شرایط خاص (62) تقسیم کرد که هر یک ، حاوى نکات مهم در امر تربیت خاصه نماز هستند.
شرایط عمومى
نـکـاتـى کـه در شـرایـط عـمـومـى تـشـویـق لازم اسـت مـراعـات شـود بـه شـرح ذیل مى باشد:
1 ـ تـشـویـق باید به دور از خرافات و افکار نادرست و با توجه به ابعاد فرهنگ اسلامى و اصول روشن و مسلم علمى صورت گیرد.
2 ـ جـامع نگرى در تشویق ضرورت دارد. یعنى در تشویق کودک و نوجوان به نماز، باید به عواملى همچون سطح هوش ، سن ، زمینه هاى خانوادگى ، محیط اجتماعى ، نظام ارزشى و رفتارى درست و مانند آن توجه و دقت داشت .
3 ـ لازم اسـت تشویق مطابق با انگیزه ها و تمایلات کودک باشد. مثلاً اگر به آزادى بیشتر در منزل تمایل دارد، مى توان آن را مشروط به اقامه نماز کرد.
4 ـ در تشویق لازم است اصل عمل کودک مورد تشویق واقع شود. اگر کودک نماز مى خواند، نماز خواندن او مورد تشویق قرار گـیرد. مثلاً مى توان گفت از اینکه نماز را به مواقع خواندى از تو راضى هستم و تو را دوست دارم .
5 ـ کـودک عـلت و هـدف تـشـویق را درک کند. مثلاً اگر براى نماز خواندن مورد تشویق واقع شد به طور صریح و روشن به او گفته شود تا تشویق مؤ ثر گردد.
6 ـ تـشـویـق در مـیـان هـمـسـالان و دوسـتان ، مؤ ثرتر از تشویق در تنهایى است . اگر کودک و نـوجـوان در جـمـع خـانـواده ، فـامـیـل ، دوستان و نیز در مدرسه به خاطر نماز تشویق شود اثر بسیار سازنده اى خواهد داشت .
7 ـ تـشـویـق بـایـد به اندازه ، به موقع ، واقعى ، بجا و مناسب صورت گیرد. یعنى تشویق نـبـایـد حالت تکرار و عادت ، براى فریب دادن ، و در هر جا باشد. زیرا در این صورت نتیجه مفیدى نخواهد داشت .
8 ـ تشویق لازم است متناسب با میزان فعالیت و انتظار کودک و نوجوان باشد. زمانى که چند کار مفید و درست را درباره نماز انجام مى دهد باید بیشتر مورد تشویق قرار گیرد تا زمانى که یک کار در ارتباط با نماز انجام مى دهد.
9 ـ اگـر تـشـویـق گـه گـاه انـجام شود مؤ ثرتر است . زیرا تشویق همیشگى جنبه رشوه دادن پیدا مى کند و فرد پرتوقع مى شود تا حدى که اگر تشویق نشود کارى را انجام نمى دهد.
10 ـ بهتر است تشویق بلافاصله پس از انجام کار درست صورت گیرد. (به خصوص براى کـودکـانـى کـه در سـنین پایین هستند). مثلاً اگر کودک در حین نماز خواندن مورد توجه و تشویق واقع شود، بسیار مفید خواهد بود.
شرایط خاص
در امر تربیت براى دست یابى به اهداف تشویق لازم است شرایط ویژه هر کودک و نوجوان را مـد نـظـر داشـتـه و بـراسـاس آن تـشـویـق صـورت گـیـرد. لذا مـراعـات نـکـات ذیل در شرایط خاص ضرورى است :
1 ـ شـکـل و چـگـونگى تشویق در افراد مختلف ، فرق مى کند ممکن است کودکى در خانواده با یک تـشـویـق سـاده بـه نـمـاز رغـبـت پیدا کند ولى کودک دیگر در همان خانواده با تشویق و پاداش بـیـشـتـر علاقه پیدا کند. زیرا افراد به دلیل تفاوت هایى که دارند، تاءثیرپذیریشان نیز با هم فرق دارد.
2 ـ مـوقـعـیـت و حـالات فـرد تـشـویـق شونده مدّ نظر باشد. موقعیت و حالتى که کودک در محیط خـانـواده و مـانـنـد آن دارد، در انـدازه تـاءثـیـر تـشـویـق نـقـش دارد. کـودک سرحال و با نشاط با کودک غمگین و افسرده ، یا کودکى که از برخى نعمت هاى مادى محروم است با کودکى که این چنین نیست و امثال اینگونه حالت ها، کودک را در شرایطى قرار مى دهد که در تعیین اثر تشویق نقش دارند، لذا زمان و موقعیت تشویق باید مورد توجه باشد.
3 ـ تشویق با توجه به شرایط و سابقه کودک در خانواده انجام شود. رفتارهایى که والدین نـسـبت به کودک در گذشته داشته اند و یا رفتارهاى گذشته کودک در محیط خانواده بسیار مهم اسـت . یـعـنـى لازم اسـت بین این دو رفتار و تشویق رابطه منطقى ایجاد کرد. مثلاً اگر کودک در گـذشته مورد بى مهرى واقع شده یا کودک رفتار نادرستى داشته ، در تشویق کردن لازم است سـابـقـه ذهـنـى گـذشـتـه به کنار گذاشته شود و مطابق رفتار فعلى ، او را تشویق کرد تا رفتار و عمل صحیح در او تقویت شود.
4 ـ تـشـویـق و پاداش هاى غیر منتظره مؤ ثرتر است . زیرا پاداش هاى غیرمنتظره علاقه باطنى کـودک و نـوجـوان بـه اصـل عـمـل را کـاهـش نـمـى دهـد. در چـنـیـن وضـعـیـتـى او بـه انـجـام اصل عمل بدون چشمداشت تعیین شده اقدام مى کند.
5 ـ تـشـویـق پس از مطالعه و شناختن خصوصیات روحى و روانى کودک صورت گیرد و متناسب بـا شـنـاخـتن خصوصیات کودک و نوجوان و مطابق با انگیزه ها، نیازها و روحیات هر یک به کار گرفته شود.
6 ـ شـخـصـیـت تـشـویـق کـنـنـده در نـزد تـشویق شونده محترم ، مهم و با ارزش باشد. هر اندازه شـخـصیت تشویق کننده در نزد کودک و نوجوان محبوب تر باشد، تشویقش مؤ ثرتر است . لذا والدین و معلمان بهتر مى توانند کودک و نوجوان را به نماز تشویق و ترغیب نمایند.
نحوه و روش هاى تشویق
لازم است در انتخاب روش هاى تشویق به خصوصیات و درک و فهم کودک توجه شود.
بـراى ایـنـکـه مـطـالب بـراى فـرد قـابـل درک و فـهـم بـاشـد، لازم اسـت قـدرت تـحـلیـل و تـفـسـیـر داشته و با ادراک و نیازهاى روانى و مادى او مطابقت نماید، یعنى بین مفهوم تـشـویـق و سـاخـتـار روحـى و فـکـرى کـودک و نـوجـوان تـعـادل ایـجـاد گـردد؛ بـه عـنـوان مـثـال ، اگـر کـودک را بـه نـمـاز تـرغـیـب مى کنیم ، آیا به اصل نماز است ؟ به احکام نماز است ؟ به اسرار و مفاهیم نماز است ؟ به واجبات نماز است و مانند آن . لذا اسـتـفاده از روش هاى تشویق و ترغیب کودک به هر یک از این مطالب باید مطابق درک و استنباط او باشد. اگر کودک و نوجوان به امر مبهم دعوت شود، جواب مثبت نمى دهد یا سکوت مى کند یا بى توجهى .
بـهـره گـیـرى از انـگیزه درونى هر فرد در استفاده از روشهاى تشویق ، کار دقیق و مهمى است . زیـرا عـوامـل درونـى خـود بـه خـود مـنـجـر بـه تـشـویـق بـه یـک مـیـل و انـگـیـزه مـى گـردد، ایـن مـیـل درونـى زمـیـنـه بـروز حـس تـعـادل جـویـى و کـسـب لذت از ایـن تـعـادل جـویـى هـا را پـى در پـى فـراهـم مـى سـازد. مـیـل بـه پـرسـتـش ، مـیل به شناخت ، و جستجو از علت خلقت و پرستش ، از درون و باطن کودک و نـوجـوان مـى جـوشـد و از بـهـتـریـن و مـؤ ثرترین عوامل تشویق بوده که والدین با تلاش مى تـوانـنـد ایـن امـیـال درونى را در آنها تقویت نمایند تا تشنه شناختن خدا و پرستش پروردگار سـبـحـان بـاشـنـد. در ایـن صـورت کـودک و نـوجـوان خـود بـراى ارضـاء ایـن امیال باطنى تلاش مى کند تا به سرچشمه لذت معنوى نزدیک تر گردد.
عـلاوه بـر ایـنها، تشویق را مى توان به دو روش مستقیم و غیر مستقیم به اجرا درآورد. روش هاى غـیـر مـسـتـقـیم و القائات مثبت مى تواند سازنده تر، بهتر و موثرتر باشد. مثلاً براى تقویت میل به پرستش در کودک و نوجوان ، مى توان گاهى به روش مستقیم با توضیح و تفهیم مطلب عمل کرد و گاهى با روش غیر مستقیم و با طرح شکرگزارى ، شناساندن شگفتى هاى نظام خلقت در او ایجاد انگیزه بیشترى کرد.
انواع تشویق
در تـربـیـت ؛ تـشـویـق داراى انـواعـى اسـت کـه بـه تشویق عمومى و فردى تقسیم مى شود. در تشویق عمومى همگان مورد خطاب بوده و به صورت کلى است و منظور فرد یا چیز خاصى نیست . امـّا در نـوع فـردى ، نـوع تـشویق معین شده و فرد مورد نظر با شرایط خاص خود نیز مطرح است . تشویق را مى توان به دو نوع تقسیم کرد:
الف ـ تـشـویـق هـاى عـمـومى : اگر در منزل چند کودک دارید و مى خواهید آنان را تشویق کنید تا کـارى انـجـام دهـنـد، روش سـازنـده و مـفـیـد آن است که همه را تشویق نموده فضاى دلپذیرى را بـرایـشـان ایـجـاد کـنـید. و با گفتن عبارات کلى و تشویق همگانى آنان را به سوى نماز هدایت نـمـایـیـد. مثلاً مى توان گفت ؛ من بچه هاى نمازخوان را دوست دارم ، یا پس از طرح صفات الهى هـمـچـون بـخشندگى ، مهربانى یا ذکر نعمت هاى پروردگار، بگوییم خدایى که این همه نعمت بـه مـا داده اسـت بـچـه هـاى نـمـازخـوان را بـسـیـار دوسـت دارد و امثال این موارد.
ب ـ تـشـویـق هاى فردى : در تشویق فردى هدف تاءثیر گذاشتن بر فرد خاص است تا او یک گام به سوى نماز جلوتر رود.
در تشویق فردى باید طورى عمل کرد که اثر نامطلوب بر دیگران نگذارد، اگر دو کودک شما هـر دو نـمـاز مى خوانند و به صورت تک تک با دو هدیه متفاوت تشویق شوند مى تواند زمینه حـسـادت و نـاراحـتـى را فـراهم نماید. اگر چه براى کودکى که بهتر و بیشتر نماز مى خواند جـایـزه بـهـتـرى تـهـیـه کـرده ایـد، او تـشویق مى شود ولى در کودک دیگر تاءثیر منفى خواهد گذاشت . لذا تشویق فردى ، لازم است با دقت و به دور از عوارض نامطلوب به اجرا درآید.
تـشویق ها را مى توان با دادن جایزه ، هدیه ، تشویق لفظى ، تهیه اسباب بازى ، خوراکى ، پوشاک ، دادن پول ، واگذارى مسؤ ولیت هاى فردى و مانند آن به اجرا گذارد.
دربـیـن تـشـویـق ها، تشویق لفظى و دادن مسؤ ولیت ، بیشترین اثر را دارند. لذا بهتراست این نوع تشویق ها به صورت زودگذر و موقتى نبوده و استمرار یابد.
فواید تشویق
در ذیل برخى از مهم ترین آثار مثبت و سازنده تشویق را که مى تواند در تربیت الهى کودکان و نوجوانان مفید باشد برمى شمریم :
1 ـ روحـیـه سـپـاسـگـزارى ، مـحبت و امید را در کودک و نوجوان ایجاد نموده و باعث رغبت آنان به انجام کار مورد نظر مى شود.
2 ـ در ایجاد رفتار مطلوب و حذف رفتار نادرست کودک و نوجوان مؤ ثر است .
3 ـ سبب سرعت در فعالیت هاى بدنى و تلاش بیشتر در کارهاى فکرى مى گردد.
4 ـ بـاعـث حـذف عـوارض نـامـطـلوب رفـتـارى و مـانـعـى در ایـجـاد اختلال رفتارى در کودک و نوجوان مى باشد.
5 ـ مـوجـب تـداوم عـمـل و ایـجـاد انـگـیـزه و مـیـل درونـى نـسـبـت بـه انـجـام عمل است .
6 ـ مى تواند عامل شکوفایى استعدادها، خلاقیت ، علاقه و رشد فکرى کودک و نوجوان در انجام هر کارى باشد.
7 ـ مى تواند باعث مقاومت کودک در قبال عواملى شود که او را از نماز بازمى دارد.
آفات تشویق نادرست
تـشـویـق بـا هـمـه فـوایدى که دارد اگر نابه جا و حساب نشده به کار رود عواقب سوئى به دنبال مى آورد، از جمله :
1 ـ پـاداش مـادى و بـیرونى باعث مى شود کودک و نوجوان کار و فعالیتى را که براى خود او جاذبه دارد و بدون اجبار و اصرار دیگران انجام مى دهد کمتر انجام داده و یا آن را ترک کند.
2 ـ هنگامى که تشویق ، مطابق نیازهاى سنى ، شرایط محیطى ، تفاوت هاى درونى فرد نباشد، نتیجه منفى داده و کودک و نوجوان عملاً به فعالیت و کار مورد نظر مربى رغبت پیدا نمى کند.
3 ـ چـنـانـچـه پـاداش بـیـرونـى بـراى کـودک و نـوجـوان مـحـور و اصـل بـاشـد، در هـر کـارى تـمـام تـوجـه و حـواس او مـتـمـرکـز پـاداش و تشویق است نه انجام عـمـل . لذا باید تلاش کرد که انضباط و رغبت درونى جانشین انضباط، اجبار و اصرار بیرونى گردد.
4 ـ تشویق و انگیزه بیرونى بدون لحاظ شرایط لازم باعث مى شود که کودک و نوجوان احساس اعـتـمـاد بـه نـفـس ، شـایـسـتـگـى و خـود رهـبـرى را از دسـت داده و خـود را عـلاقـه مـنـد بـه انجام عمل ارزیابى نکند و از ادامه عمل خوددارى نماید.
بنابراین در انجام هر تشویقى باید شرایط، روحیات ، وضع فعلى کودک و نوجوان را سنجید و مـطـابـق آن ، بـه تـشـویـق اقـدام کرد و پس از تشویق نیز باید آثار آن مورد ارزیابى قرار گیرد تا در نتیجه ، اشکالات و اثرات سوء تشویق شناخته شده و حذف گردد.
ب ـ تنبیه
تـنـبـیـه حـسـاس ترین و پیچیده ترین وسیله تربیتى است که مى تواند باعث تغییر رفتار در افـراد شـود. اگـر از ایـن ابـزار بـه نـحـو درسـت و در شـرایط مقتضى و به اندازه نیاز بهره گـرفـتـه نـشـود اثـر تـخـریبى و ویرانگرى بر جا مى گذارد. در واقع مى توان گفت تنبیه هـمـچـون داروى تـلخـى اسـت کـه تـنـهـا در مـواقـع اضـطـرارى و در حـد انـدک و مـنـاسـب حال هر فرد باید مصرف شود و گرنه هلاکت بیمار حتمى است .
در تـربـیـت ، اجـبـار و تـنـبیه آسان ترین و شاید نخستین راهى است که به ذهن افراد مى رسد. درحـالى کـه اگر کودک و نوجوان را مجبور کنیم که اظهار ضعف نموده و از افکار و خواسته هاى خود دست بردارد و کورکورانه مطیع نظرات ما باشد کار بسیار نادرستى انجام داده ایم ، یعنى نمى توان با تنبیه و اجبار افراد را به درستى تربیت کرد.
در تـربـیـت ، شـیوه هاى تنبیهى آخرین مرحله است که آن هم باید در حد اندک و بعد از شیوه هاى تشویقى و رفتارِ همراه با تغافل و گذشت و محبت به بهترین وجه ممکن به کار رود. بنابراین اصـل تـنـبـیـه امـرى ضـرورى اسـت . زیـرا کـودک و نـوجـوانـى کـه در قـبـال رفـتـار نـادرسـت خـود هـیـچ مـانـع و کـنـتـرلى نـبـیـنـد دچـار خـودنـمـایـى ، بـى قـیـدى و تزلزل شخصیت مى شود.
مفهوم تنبیه
تـنـبـیـه در لغـت یـعنى آگاه کردن و هشدار دادن و دراصطلاح یعنى هر عاملى که باعث تضعیف یا تحدید یک رفتار نامطلوب شود.(63)
نـکـتـه مـهم در تنبیه این است که عامل یا عوامل تنبیه به تنهایى نمى توانند تاءثیر تربیتى داشـتـه بـاشـنـد بـلکـه محیطى که کودک و نوجوان در آن زندگى مى کنند باید به گونه اى باشد تا رفتار نادرست او در تمام شرایط منع شود. مثلاً نوجوانى که به نماز اهمیت نمى دهد، اگر پدر، مادر و سایر اعضاء خانواده همگى پاى بند به نماز باشند او باور مى کند که نماز حـقـیـقـت مـهـمـى اسـت کـه انـسـان نـیـازمـنـد بـه آن اسـت . امـّا اگـر پـدر فـضـایـل نـمـاز را بگوید، ولى مادر نسبت به نماز بى تفاوت باشد، در چنین شرایطى تنبیه تاءثیر چندانى نخواهد داشت .
اگـر مـحـیـط را به گونه اى کنترل کنیم که راهى براى انجام خلاف وجود نداشته باشد، به خودى خود انجام رفتار نادرست با تنبیه مواجه مى شود. لذا اگر والدین و سایر اعضاء خانواده رفـتـار خـود را اصـلاح کـنـنـد، کـودک و نـوجـوان بـا تـوجـه به روحیه نقش پذیرى ، تقلید و همانندسازى ، سعى مى کند خود را با محیط تطبیق دهد، در این صورت او به سمت نماز هدایت مى گردد.
هدف از تنبیه
هـدف واقعى از تنبیه باید هدایت و تربیت باشد اگر غیر از این باشد نتیجه معکوس مى دهد و مـى تـواند عواقب ناگوار و جبران ناپذیرى به همراه داشته باشد. چنانچه کودک درک کند که هـدف شـمـا از تـنـبیه جنبه خیرخواهى و هدایت دارد و او مستحق تنبیه است و آن را ظلم نداند، در این صورت اثر مفیدى خواهد داشت .
اگـر هـدف و انـگـیزه تنبیه کودک و نوجوان در اثر کینه توزى ، عصبانیت ، نشان دادن قدرت و سـلطـه خـویـش و بـراى عـقـده گـشـایى و... باشد به یقین کارى زشت و نادرست بوده و فایده تربیتى ندارد.
بـنـابـرایـن بـایـد هدف اصلى از تنبیه ، آگاه کردن کودک و نوجوان باشد به طورى که خود بـیـنـدیـشـد و در جـهـت نـمـاز گام بردارد. و در مرتبه پایین تر اینکه فرد را به خطاى خویش توجه داده و راه درست را پیش پاى او بگذاریم . پس از بهره گیرى از روش هاى تشویقى اگر تـغـیـیـرى حـاصـل نـشـد، راه تـنـبـیـه را بـا صـورت هـا، مـراحـل و حـدود خـاص خـودش کـه بـا اهـداف تـربـیـتـى مـطـابـقـت داشـتـه بـاشـد اعمال نماییم .
شرایط تنبیه
تـنـبـیـه سازنده ، عمل دقیق ، پیچیده و ظریفى است که باید پس از مراعات و توجه به شرایط لازم تـحـقق یابد. نخستین مساءله در بحث تنبیه آگاهى کودک و نوجوان نسبت به موضوع نماز و درک کـافى از آن است . در این صورت ، چنانچه از انجام آن سر باز زد مى توان با توجه به شرایط(64) و مراتب ذیل ، او را تنبیه کرد.
1 ـ شـنـاخـتـن عـلل ؛ شـنـاخـت دقـیـق و صـحـیـح از عـلت یـا عـلت هـاى رفـتـار نـادرسـت ، مثل نماز نخواندن .
2 ـ تـوجـه به شرایط سنى ؛ تنبیه تا سه سالگى به هیچ وجه جایز نیست ، ولى از آن به بعد مى توان به صورت نگاهى تند، خطابى شدید، دور کردن موقتى و مانند آن باشد.
3 ـ پـرهـیـز از تـنـبیه مستمر؛ تنبیه باید گه گاه و دیر به دیر انجام شود نه بطور مداوم . زیـرا تـنـبـیـه زیـاد و مـداوم ، اثر سوء روانى داشته و خاصیت خود را از دست مى دهد. و کودک و نوجوان در قبال آن مقاوم شده و نافرمانى را ادامه مى دهد.
4 ـ تـنـبـیـه بـراى خـطـا نـه خـود او؛ تـنـبـیـه بـایـد بـه خـاطـر عمل نادرست کودک باشد نه به خاطر خود او. مثلاً، چون به نماز بى اعتنا هست نه خودش .
5 ـ مـراعـات تـفـاوت هاى فردى ؛ تنبیه نباید به خاطر مقایسه با سایر کودکان باشد. یعنى توجه به تفاوت هاى فردى همچون محیط خانوادگى ، سن ، هوش و مانند آن مهم است .
6 ـ تـوجـه بـه تـوان کـودک ؛ کـار خـواسـتـه شده مى بایست مطابق با توان جسمى ، فکرى و روانـى کـودک بـاشـد. لذا نـبـایـد هـرگـز به خاطر کارى که در توان و ظرفیت او نیست و نمى تـوانـد انـجـام دهـد تنبیه شود. زیرا کودک و نوجوان قادر نیست نتایج رفتار خود را پیش بینى کند.
7 ـ پـرهـیز از تنبیه در حضور دیگران ؛ هر نوع تنبیهى که نسبت به کودک و نوجوان انجام مى شود؛ بهتر است حتى الامکان در بین جمع و آشکارا صورت نگیرد.
8 ـ تـنـاسـب تـنـبـیـه بـا جـرم ؛ بـهـتـر اسـت تـنـبـیـه ، سـبـک و حـداقـل مـطـابق با جرم باشد. زیرا اگر شدید و غیرعادلانه باشد باعث دفاع ، تمرد، طغیان ، سرخوردگى و انزواى کودک و نوجوان مى گردد.
9 ـ چـشـم پـوشـى از تـخـلف پس از تنبیه ؛ بعد از تنبیه به هر مناسبت و در هر موقعیتى نباید خطایش را به رخش کشید و او را شرمنده کرد.
10 ـ قـصـد اصـلاح بـاشـد نـه ظـلم ؛ اگـر تـنـبـیـه بـجـا و منصفانه باشد تاءثیر سازنده و اصـلاحى را به همراه خواهد داشت ، در این صورت کودک و نوجوان خود را مستحق تنبیه مى دانند. لذا در تمام مراحل تنبیه باید قصد اصلاح را بفهمد تا آن را ظلم نداند.
11 ـ پرهیز از تنبیه پس از ندامت ؛ اگر کودک و نوجوان به اشتباه خود پى برده و اظهار ندامت و پـشـیمانى کرد یا پشیمانى در رفتار او مشهود بود، باید از تنبیه پرهیز کرد. و یا چنانچه دیگران شفاعت کردند، شفاعت را بپذیرید و از تنبیه خوددارى کنید.
12 ـ تعیین علت تنبیه ؛ تنبیه کودک و نوجوان بعد از تقصیر معین باشد نه به صورت کلى . یـعـنـى اگـر از کـودک خـواستید که نماز بخواند ولى آن را ترک کرد درصورت لزوم از موارد تـنـبـیـه اسـتـفاده کنید. در چنین وضعیتى او درک مى کند که باید نماز بخواند و ترک نماز موجب نـارضـایـتـى والدیـن اسـت . لذا تنبیه نباید به صورت کلى باشد، مثلاً تو حرف ما را گوش نـمـى کنى و مانند آن . زیرا این کلى گویى باعث مى شود که او مطلب را به درستى درک نکند تا خود را اصلاح نماید.
13 ـ خـوددارى از چـند تنبیه با هم ؛ از تنبیه چند جانبه پرهیز شود. یعنى هم سرزنش بشود و هم کتک بخورد. همچنین براى چند خطاى کودک او را یکجا و یکباره سرزنش نکنید.
14 ـ پـرهیز از اعمال خشونت ؛ تنبیه نباید همراه با خشونت و بى رحمى باشد و جرح یا خطرى بـراى کـودک و نـوجـوان ایـجـاد کـنـد. بـه عـبـارت دیـگر، تنبیه نباید موجب دیه شرعى گردد. بنابراین باید کمتر از حد دیه و به دور از خشونت باشد.
15 ـ تـلقـى و احراز گناه ؛ گناه و خطا در نزد اعضاء خانواده و والدین در همه وقت به یک معنى باشد. مثلاً اگر کودک و نوجوان نماز نخواند، پدر نگوید عیب ندارد ولى مادر بگوید بد است ، سـومـى بـگـویـد خـیـلى بـد اسـت و مـانـنـد آن . یـا در مـواردى ، بـه دلیل ترک نماز سرزنش شود و در مواردى هم به او چیزى نگویند و بى تفاوت باشند.
مراحل تنبیه
هـنـگـامـى کـه کـودک و نـوجـوان نـسـبـت بـه نـمـاز بـى تـوجـهـى و سـهـل انـگـارى کـنـد، پـس از بـه کـار بـردن روش هـاى تـشـویـقـى و سازنده ، و اطمینان از عدم تاءثیرپذیرى آن روش ها اولین مرحله تنبیه مى تواند با بى اعتنایى و کم کردن محبت به او شروع شود.
چـنـانـچـه مؤ ثر واقع نشد با نگاه تند همراه با اخم او را آگاه کند. اگر اثر نبخشید مى توان با سکوت و قهر کردن موقتى با او برخورد کرد. چنانچه فایده نکرد، لازم است در خلوت با او بـیـشـتـر صـحـبـت کـرده و عـواقـب تـرک نـمـاز و زشـتـى هـاى ایـن عـمل را با خیرخواهى و دلسوزى براى او ثابت کرد. اگر مؤ ثر نشد، لازم است در جمع خانواده و بـه صـورت آشـکـار بـه او تـذکـر داد و در نـهـایـت اگـر هـیـچ یـک از مراحل قبلى نتیجه نداد، والدین مى توانند او را تنبیه بدنى کنند به صورتى که از حد شرعى خـارج نـشـونـد، یـعـنـى سـرخ شـدن ، زخـم بـرداشـتـن و خـونـریـزى بـدن را بـه دنـبـال نـداشـتـه بـاشـد. زیرا در این صورت موجب جریمه و دیه شرعى مى شود. یعنى این حد تنبیه مورد رضایت خداوند نمى باشد.
نکته مهم در اجراى مراحل فوق این است که اگر بعد از به کارگیرى درست تمام فنون و روش هـاى تـشویق و تنبیه (غیر از زدن ) نتیجه نگرفت از، مجازات بدنى در سطح بسیار محدود و با رعـایـتِ شـرایط ذکر شده براى تربیت ، آگاه کردن و متوجه نمودن کودک و نوجوان استفاده مى شود.
انواع تنبیه
در تربیت کودک و نوجوان اگر ناچار شوید از روش هاى مختلف تنبیهى بهره گیرید، لازم است از تـنـبـیـهـى کـه آسـیـب رسـانـدن بـه شـخـصـیـت کـودک و نـوجـوان را بـه دنـبـال دارد و تـرس و ضـعـف اراده و مـانـنـد آن را در او ایـجـاد مى کند پرهیز گردد. زیرا تنبیه سـازنـده عـامـلى اسـت کـه بـه وسـیـله آن ، خـطـاکـار در عـمـل ، کـار نادرست را ترک نموده و به کار صحیح مبادرت ورزد با توجه به این نکته مهم مى توان تنبیه را به انواع مختلف به شرح ذیل تقسیم کرد:
الف ـ تـنـبـیـه روحـى و روانـى ؛ شـامـل تـهـدیـد کردن ، سرزنش و ملامت ، توبیخ نمودن ، بى اعـتـنـایـى و بـى توجهى ، قهر کردن موقت ، اخم کردن ، پاسخ ندادن به خواسته ها و نیازها و مانند آن .
در سـرزنـش ، بـایـد بـه نـیـازهـاى کـودک و نـوجـوان تـوجـه داشـت . بـهـتـر اسـت سرزنش به شـکـل نـصیحت خیرخواهانه بوده و رنگ و بوى تحقیر و انتقام نداشته باشد. همچنین نیکو است در خـلوت و فـقط به خودش گفته شود و اگر به ناچار در جمع مطرح شد زیبنده است بطور کلى طرح گردد و مخاطب فرد یا افراد خاص نباشند.
در روش تـهـدید بهتر است نسبت به مواردى چون نیازهاى مادى و نیز نیازهاى اجتماعى مانند نیاز به مهر و محبت و دوستى و نیاز به حفظ منزلت و احترام از سوى دیگران باشد. زیرا برآوردن یـا تـهـدیـد این گونه نیازها باعث ایجاد انگیزه درونى شده و فرد را به تحرک در انجام دادن عمل وادار مى نماید.
تـهـدید مى تواند به شکل تهدید صریح و تهدید ضمنى باشد، تهدید ضمنى مفیدتر است . مـثـلاً مـى تـوان بـا ذکر داستان ها و بیان سرنوشت افرادى که نماز را ترک کرده اند، او را از عواقب این عمل برحذر داشت .
تـوبـیخ نیز بهتر است به صورت ملایم باشد، زیرا مؤ ثرتر از توبیخ شدید است . شاهد بـر ایـن مـطـلب تـحـقـیـقـاتـى اسـت کـه ( اولرى ) و ( بـکـر) دربـاره تاءثیر توبیخ داشته اند.(65)
ب ـ تـنـبـیـه بـدنـى ؛ کـه شامل حبس کردن ، توقیف کردن ، جریمه کردن و کتک زدن مى شود. در تـنـبـیه جسمانى کتک زدن به شکلى که موجب سرخ شدن و مانند آن شود ممنوع و مردود است زیرا چـنـیـن تـنبیهى ، نشانگر عصبانیت و کینه توزى است . تنبیه بدنى نباید به بدن و روح کودک آسـیـب بـرسـانـد. مـثلاً مى توان او را وادار کرد که با یک پا بایستد، یا به مدت معینى حق هیچ گونه حرکت و بازى را نداشته باشد و مانند آن .
ج ـ تـلفـیـقـى ؛ از بـعـضـى از تـنـبـیـه هـا مـى تواند تلفیقى از تنبیه جسمى و روانى باشد، مـثـل مـحـروم کـردن (کـودک و نـوجـوانـى کـه نماز نمى خواند) از یک سرى پاداش ها، خوشى ها، خصوصاً چیزهایى که او بیشتر دوست دارد.
در نـظـام تربیتى اسلام ، خداوند سبحان براى اصلاح رفتار انسان از طریق پاداش و کیفر با وعده بهشت و دوزخ به انبیاء الهام فرموده که نیکوکاران را به بهشت بشارت داده ، بدکاران را بـه جـهـنـم انـذار دهـیـد. در فـرهـنـگ اسـلامـى براى تربیت کودک و نوجوان در برخى موارد به شـکـل مـحـدود و کـنـتـرل شـده اى بـراى اصـلاح رفـتـار نـادرسـت مـثـل تـرک نـمـاز، تـنـبـیـه تـجـویـز شـده اسـت کـه بـا رعـایـت دقـیـق حـدود و شـرایـط آن قابل اجرا است .
عوارض و نتایج سوء تنبیه
تـنـبـیـه اگـر بـا تـوجـه به شرایط، موارد، مراحل و اهداف آن صورت نگیرد، داراى عوارض و نـتـایـج سـوء تـربـیـتـى مـیـشـود کـه در بـسـیـارى مـوارد قابل جبران نیست . در ذیل برخى از این عوارض را یادآور مى شویم :
1 ـ تـنبیه نابه جا باعث مى شود که کودک و نوجوان دروغگو، حقیر، مخفى کار و دو چهره شده و بـه یـادگـیـرهـاى غـلط، حـتـى گـنـاه و فساد کشیده شود. مثلاً اگر کودک (به هر دلیلى ) نماز نـخـوانـد و بـداند که تنبیه مى شود، فوراً به دروغ مى گوید نماز خواندم ؛ این حالت نوعى نفاق در او ایجاد مى کند تاحدى که از اصل نمازخواندن سربازمى زند.
2 ـ کـودک و نـوجـوان خـواهـان الگـوى مـطـلوب اسـت . اگـر والدیـن آنان را مورد تنبیه نابجا و غـیـرعـادلانـه قرار دهند، به جاى والدین دیگران را الگوى خود قرار مى دهند. و بسیارى از این افراد به راحتى آنان را به گمراهى مى کشند.
3 ـ تـنـبـیـه در یـادگیرى فاقد ارزش است . زیرا تنبیه در کارهاى بدنى ممکن است باعث سرعت شود ولى در کارهاى فکرى باعث اشتباه و کُندى مى گردد.
4 ـ تنبیه بى مورد و نابجا به کودک مى آموزد که در زندگى از روش زورگویى باید بهره گرفت .
5 ـ تـنـبـیـه بـى مـورد و نـابـجـا در کودک کینه توزى ، انتقام جویى ، احساس حقارت ، ترس ، پرخاشگرى ، مردم آزارى و... را تقویت مى کند.
6 ـ کـودکـى کـه بـراى زشـتـى عـمـلى ، کـتـک مـى خـورد، بـه خـاطـر درد و رنـجـى کـه متحمل شده ، ممکن است به ظاهر کارى را ترک یا عملى را انجام دهد امّا در پنهان و در واقع دوباره کار خلاف را تکرار مى کند.
7 ـ تـنبیه به تدریج باعث بى ارادگى ، منفى گرایى ، بى تفاوتى نسبت به دیگران ، عدم جـسـتـجـو و کنجکاوى نسبت به مسائل ، کاهش خلاقیت و ابتکار رشد و شکوفایى و عدم اطمینان به خود مى شود.
8 ـ اگـر کـودک نـسـبـت بـه مـوضـوع نـمـاز تـنـبـیه شود، علاوه بر آثار سوء دیگر، نسبت به اصل نماز در آینده زندگى خود بدبین شده و نوعى تنفر پیدا مى کند.
9 ـ تـنـبـیـه بـاعـث مـى شـود کـه کـودک و نـوجـوان بـراى بـزرگ تـرهـا احـتـرام قایل نباشد و به آنان اعتماد نکند. در این صورت والدین براى ادامه تربیت آنان به نماز دچار مشکل بیشترى خواهند شد.
در هـر صـورت تـنبیه سازنده ، کارى است پیچیده و دقیق و کودک و نوجوان همچون غنچه اى است لطیف و با طراوت ـ پس باید با شناخت و به کارگیرى درست شیوه هاى تشویق ، و با صبر و انـدیـشـه تـلاش نـمـود و آنان را با شگردهاى صحیح به سوى نماز هدایت کرد، و از تنبیه با توجه به همه جوانب آن در حد اندک و ضرورت بهره جست و مجدداً با روابط دوستانه تربیت را ادامـه داد. قـطـعـاً بـا بـه کارگیرى روش هاى صحیح نیاز چندانى به تنبیه نخواهد بود. زیرا کـودک و نوجوان با فطرت پاک خود، و الگوپذیرى و همانندسازى . به نماز عشق مى ورزد و نماز خواندن را کمال نفسانى و ارزش معنوى براى خود مى داند.
شناخت موانع تربیت
انـسـان در رابـطـه بـنـدگـى بـیـن خـود و خـداى سبحان ، نیازمند آموزش و تربیت صحیح است . شـالوده تربیت مذهبى در آغاز زندگى و به طور اخص در دوران کودکى و نوجوانى پى ریزى مى شود.
والدیـن بـراى یـارى رسـانـدن فـرزنـدان خـود بـه سـرچـشـمـه کـمـال ، نیازمند شناختن درست موانع تربیتى هستند که باعث محرومیت آنان از رسیدن به هدف مى گـردد. مـوانـعـى کـه نـه فقط کودک و نوجوان را از تربیت صحیح بى نصیب مى سازد، بلکه بـاعـث گـمـراهـى و هـلاکـت او و در نـهـایـت پـشـیـمـانـى والدیـن مـى شـود. در ذیل به بررسى برخى از این عوامل بازدارنده مى پردازیم :
بسنده کردن به تربیت گفتارى
کـودکـان و نـوجـوانان همچون گل هاى نشگفته اى هستند که به باغبانى مهربان و دانا نیازمندند بـاغـبانى که به عشق این امانت هاى الهى با تمام وجود کوشش مى کند تا شگفتن و عطرافشانى آنـان را دریـابـد. آیـا مـى تـوان بـا گـفـتـار، تـوصـیـه و نـصـیـحـت بـدون پـاى بـنـدى و عـمـل شـاهـد شـکـوفـایـى اسـتـعـدادهـاى فـرزنـدانـمـان در صـحـنـه ایـمـان و عمل صالح باشیم ؟
اگر خواهان این هستیم که فرزندانمان به خاطر عشق و بندگى خداوند سبحان به خود ببالند و لذت راز و نـیـاز را دریـابـند، لازم است از روش هاى غیر گفتارى بیشتر بهره گیریم . زیرا روش هاى غیر کلامى عمیق ترین و مؤ ثرترین شیوه هاى سازنده تربیتى هستند.
کـودک و نـوجـوان هـیـچ گـاه بـا سـخـن و نـصـیحت مداوم والدین که غالباً همراه با نوعى اجبار و بـایـدهـا و نـبـایـدهـا اسـت ، بـه اعـتـقـادات و بـاورهـاى آنـان نـزدیـک نـمى شود. بلکه اغلب در قبال این گونه رفتار والدین از خود مقاومت و سرسختى نشان مى دهد.
آنـچـه در شـخصیت و رفتار کودک و نوجوان مؤ ثر است پیام هاى نصیحت آمیز نیست بلکه روش و مـنش عملى والدین در زندگى است . آنان از تک تک رفتارهایى که به صورت آشکار و پنهان ، خـواسـتـه یا ناخواسته ، درست یا نادرست از والدین سرمى زند، پیام مى گیرند. پدر و مادرى که به نماز و رابطه با خداوند عشق مى ورزند و در گفتار و کردار خویش و در همه جا به احکام الهـى از جـمـله نـمـاز پـاى بـنـد هـسـتـند، فرزندانى اهل نماز و طاعت خداوند خواهند داشت به همین دلیل است که ششمین امام معصوم (ع )فرموده اند:
دعوت کنید مردم را با اعمال و کردار خود و نباشید دعوت کننده مردم با زبان .(66)
دعـوت لفـظـى ، کوتاه ، کم اثر و زودگذر است . دعوتى مى تواندماندگار باشد و در اعماق جان ها اثر بگذارد و موجب تحول درونى گردد که به صورت عملى صورت گیرد.
پـدر و مـادرى کـه مـى خـواهند کودک و نوجوان خود را به نماز دعوت کنند، بهتر است هنگامى که خـود بـه نـمـاز مى ایستند یا بعد از اقامه نماز به آنان متذکر شوند. در این صورت فرزندان مى پذیرند که این کار خوب و درست بوده است ، زیرا پدر و مادر انجام داده اند.
از دیـگـر مـوارد ضـعـف تـاءثـیر در تربیت گفتارى آن است که والدین با کسالت و بیحالى یا تـحـقـیـر و عـصـبـانیت فرزند را به انجام فرایض دینى بخوانند. در این صورت نه تنها به نـتـیـجـه مطلوب دست نمى یابند بلکه به نوعى سلب علاقه از کودک و نوجوان نسبت به نماز کـرده انـد در واقـع دعـوت گفتارى نیز باید به صفات حسنه اى مزین باشد تا براى کودک و نوجوان دلچسب ، جذّاب و مؤ ثر باشد.
خداوند سبحان در قرآن کریم در این باره چنین مى فرماید:
( اُدْعُ إِلى سـَبـیـلِ رَبِّکَ بـِالْحـِکـْمـَه وَالْمـَوْعـِظـَه الْحـَسـَنـَه ) (سـوره نحل / 125)
مردم را با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت کن .
یاددهى مانع یادگیرى
یـادگـیـرى عـامـل رشـد و شـکـل گیرى شخصیت انسان هاست . زیرا یادگیرى فقط به معنى حفظ کردن و در ذهن داشتن مطالب نیست بلکه ( یادگیرى تغییرى است که بر اثر تجربه یا آموزش در رفـتـار مـوجـود زنـده پـدیـد مى آید) (67) چنانچه رفتار فرد در اثر آموختن چیزى یا تجربه کردن تغییر کرد، یادگیرى صورت گرفته است .
پدر و مادرى که مطالب و مفاهیم مربوط به نماز را به فرزند خود مى آموزد و مى خواهند از این طـریـق او را بـه سـوى نـمـاز هـدایت کنند به نتیجه مطلوبى نخواهند رسید. زیرا در این صحنه تـربـیـتـى فـقـط والدین هستند که تلاش مى کنند نه کودک و نوجوان لذا اینگونه یاددهى مانع تـغـیـیـر رفـتـار و انـجـام دادن رفتار مطلوبى مثل نماز از آنان مى شود. این درحالى است که این مفاهیم زمانى نتیجه مى دهد که والدین به نحوى تلاش کنند که کودک و نوجوان خود علاقه مند و شیفته آموختن دانش و اطلاعات دینى از جمله نماز باشد.
شرایط یادگیرى
یـاددهـى داراى شـرایـطـى اسـت کـه اگـر رعـایـت نـشـود خـود، مـانـعـى در قبال یادگیرى و تغییر به حساب مى آید. در ذیل برخى از شرایط آن ذکر مى گردد:
1 ـ هدفدارى
هـدف دار بـودن مـى تـوانـد بـاعث تقویت انگیزه در انجام رفتار مورد نظر باشد. اگر کودک و نـوجـوان هدف از انجام امور دینى از جمله نماز را به درستى دریابد، علاقه او به نماز بیشتر مى شود.
بنابراین روشى که براى دست یافتن به این هدف اتخاذ مى شود از اهمیت فراوانى برخوردار اسـت . بـه عـنـوان مـثـال مـى تـوان در تـرغـیـب کـودک و نـوجـوان بـه فـرهـنـگ نـمـاز، ابـتـدا مـسـائل و مـفـاهـیـم مربوط به نماز را به صورت مرحله اى به او آموخت و به تدریج به اهداف عالى تر پرداخت .
امـّا اگـر ابـتـدا کـودک و نـوجـوان را بـا اهـداف عـالى مواجه کنیم ، طورى که او ناامید از موفقیت بـاشـد، بـه یـقـین نماز را ترک مى کند! زیرا چنین مى پندارد که هرگز نخواهد توانست به آن هـدف دسـت یـابـد. از این روى ، در نظر گرفتن توان ، استعداد و درک کودک و نوجوان در تبیین هدف بسیار مهم و سازنده است .
2 ـ دورى از اضطراب
تـشـویـش و اضـطـراب در یـادگـیـرى تـاءثـیـر مـنـفـى دارد. اگـر کـودک و نـوجـوان بـه دلایـل مـخـتـلف از جمله بدرفتارى والدین و بزرگترها، یا عدم موفقیت تحصیلى ، عدم محبوبیت و مـقبولیت در بین دوستان ، برآورده نشدن خواسته ها و آرزوها (در حد عمومى ) و مانند آن گرفتار نگرانى و اضطراب شود، توجهى به مسائل معنوى و عقلانى نخواهد داشت . زیرا تمام افکارش متوجه و متاءثر از شکست ها و ناکامى هایش مى گردد.
براى اینکه بتوانیم در تربیت کودک و نوجوان به نتیجه مطلوب دست یابیم ، لازم است عواملى کـه بـاعـث اضـطـراب و نـگـرانـى آنـان مـى شود رفع نموده تا دعوت والدین نسبت به نماز را پاسخ مثبت دهند.
3 ـ یادگیرى ارادى
درک و پذیرش معارف مذهبى در حقیقت مستلزم نوعى آگاهى و اراده و خواست قلبى است .
اگر بتوانیم با شیوه هاى تشویقى ، فراهم کردن شرایط و فضاى لازم و کافى و با در نظر داشـتـن سـطـح ادراک کـودک و نـوجـوان ، با قصد و اراده خویش به سوى نماز رغبت پیدا کند، در واقع آسان کردن یادگیرى در زمان کوتاه تر صورت گرفته و کیفیت آن را بهبود بخشیده ایم زیرا کودک و نوجوان مستقیماً خود را با اصل نماز مرتبط کرده و سعى مى کند مطالبش را درک و به آن عمل نماید.
نـقـش والدیـن در یـادگـیـرى و تغییر رفتارِ کودک ، ایجاد انگیزه است . اگر کودک و نوجوان در قـبـال مـجـهولات و ندانسته ها قرار گیرد خود شخصاً تلاش مى کند تا مطالب را بیاموزد و به کـار بندد. در این صورت ابتکار و خلاقیت در او زنده شده و یادگیرى واقعى و عمیق را براى او به ارمغان خواهد آورد.
والدیـن با سعى خود آنان را تشنه کمالات معنوى از جمله نماز مى کنند تا خود را از رکود و بى تـفـاوتى خارج نموده و سعى در درک بهتر و بیشتر واقعیات معنوى بنمایند. در این صورت با انگیزه درونى به تفکّر و مطالعه در درک حقایق جهان هستى پرداخته و وجود خود را مشتاقانه به عبادت و نماز مزیّن مى نمایند.
بنابراین والدین با ایجاد شوق کافى ، و تقویت اراده آنان به سوى نماز به هدف مورد نظر خود که تربیت الهى باشد نایل مى شوند.
آموزش تحمیلى مانع پرورش
اگـر بـخـواهـیم در تربیت کودک و نوجوان فقط به آموزش و تعلیم مفاهیم دینى بپردازیم به یقین در تربیت الهى و احیاى فرهنگ نماز در بین آنان موفق نخواهیم شد.
بـا نـگـرشـى کـوتـاه بـر گـسـتـرش آمـوزش و تـعلیم کتب دینى ، حقیقت مذکور روشن مى شود. براستى چرا با وجود چنین گسترشى ، نوجوانان و جوانان عملاً به احکام دینى پاى بندى لازم را ندارند؟
تـجـربـه نـشان مى دهد که دانش و معرفت دینى درصورتى اثر بخش مى شود که در کنار آن ، حس دینى در عمل پرورش یابد و این دو با هم ، تمایلات فطرى را شکوفا مى گردانند.
حـس دیـنـى بـا آموزش دروس و تعالیم دینى و با حفظ کردن آن میسر نمى شود، بلکه لازم است فـرزنـد را راهـنـمـایـى کـرد تـا بـا چـشـم و دل و بـا قلب پاک بدان دست یابد. با تقویت حس کـنـجـکاوى و ارضاى حس حقیقت جویى مى توان انسان را به خداجویى مشتاق کرد و با پرهیز از هرگونه آموزش تحمیلى و مستقیم مطالب دینى ، کودک و نوجوان را در مسیر معرفت و هدایت عملى قرار داد.
در هـر صـورت نقش اصلى هدایت کودک و نوجوان به سوى نماز را مى توان با ایجاد زمینه هاى شـکـوفـایـى فـطـرى ، تـفکّر و انگیزه درونى مهیا کرد. در چنین وضعیتى آموزش براى کودک و نوجوان همچون آب گوارایى بر لبان تشنه آنان لذت بخش مى گردد.
پاداش بیرونى مانع انگیزه درونى
پاداش هاى بیرونى از مصادیق و نمونه هاى تشویق هستند که مى توانند نقش مفیدى را ایفا کنند. در تـربـیـت کـودک و نـوجـوان اگـر تـشـویـق بـه عـوامـل بـیـرونـى هـمـچـون جـایـزه ، پول ، تحسین هاى لفظى و مانند آن متمرکز و محدود شود، به یقین مانعى در راه تربیت صحیح خواهند شد.
والدیـن مـى تـوانـنـد با تکیه بر انگیزه هاى درونى و تقویت آن ، کودک و نوجوان را به نماز تـرغـیـب کـنند، و پاداش هاى بیرونى به عنوان چاشنى این ترغیب ، گه گاه مورد استفاده قرار گیرد تا به صورت عامل ضد تربیتى ظاهر نگردد.
اگـر کـودک و نـوجـوان مـتـکـى و وابـسـتـه بـه پـاداش بـشـود، عـمل را به صورت سطحى و ظاهرى جهت رسیدن به پاداش انجام مى دهد. مثلاً به ظاهر نماز مى خـوانـد ولى تـوجـه و عـلاقـه اى بـه اصـل نـمـاز، مـفـاهـیـم و مـسـائل آن نـدارد. امـّا اگـر ادراک و انـگـیـزه بـاطنى او طورى تقویت شود که بدون توقع نماز بـخـوانـد و از لذت مـعـنـوى این کار بهره مند شود، به یقین نماز و عبادت در اعماق وجودش اثر سازنده داشته و تداوم مى یابد.
هـمـچـنـیـن اگـر شـرایـط، روش هـا و آفات تشویق به دقت مراعات و در نظر گرفته نشود خود مـانـعـى در رسـاندن کودک و نوجوان به عبودیت و نماز است . لذا شناخت و به کار بردن بجا و مناسب این موارد بسیار حیاتى و لازم است .
وابستگى مانع تربیت
نـقـش والدین در تربیت ، یارى کردن کودک و نوجوان است تا بتواند به شخصیت وارسته الهى دست یافته و استعدادهایش شکوفا گردد.
اگـر تـربـیـت کودک و نوجوان منجر به وابستگى ، واماندگى ، اطاعت پذیرى بى چون و چرا، اسـارت در خود، تقلید کورکورانه ، عادت به وضع موجود شود کودک و نوجوان هیچ گاه قادر بـه کـشـف تـوانـایـى هـا و اسـتـعدادهایش نشده و به ارزش خودیابى و خوداتکایى نمى رسد و زنـدگـى وابـسته همراه با ترس و اضطراب از جدایى ، ناتوانى در تصمیم گیرى و نداشتن اسـتقلال راءى ، حقارت در شخصیت ، ضعف در اعتماد به نفس و مانند آن او را تهى و بى هویت مى کند.
چـنـیـن کـودک و نوجوانى چه وقت مى تواند به ارزش هاى الهى و خودسازى دست یابد تا داراى شخصیت معنوى گردد و از نماز و عبادت حقیقى بهره مند شود؟
کودک و نوجوان متاءثر از تربیتِ وابسته ، در اثر کوچک ترین غفلت والدین یا در برخورد با جـاذبـه هاى کاذب یا وقایعى که شبه حقیقت هستند، به راحتى دچار انحراف و گمراهى شده و در دام شیاطین گرفتار مى شود.
امـّا کـودک و نـوجـوانـى کـه در سـایـه تـربـیـت پـایـدار و اصـیـل قـرار مى گیرد، داراى شخصیتى مى گردد که از اصالت برخوردار بوده و از آسیب هاى بیرونى در امان است . زیرا تربیت پایدار از فطرت فرد بهره گرفته و با ایجاد زمینه هاى تـلاش مـفـیـد، او را عـلاقـه مـنـد بـه حـقـایـق و مـعـارف الهـى و اعـمـال نـیـکو مى گرداند. در واقع بین فطرت و عمل صالح مطابقت لازم را ایجاد مى کند، در این صورت ، احتمال شکست و انحراف بسیار اندک است .
چنانچه والدین کودک و نوجوان را در انجام کارها، فعالیت ها و وظایفش به خود وابسته کنند، از نـظر روانى ساختار شخصیت او را متزلزل مى کنند؛ زیرا در اثر مراقبت و حفاظت بیش از حد پدر و مـادر، اضـطـراب و دلهـره در وجـود کـودک پـدیـد آمـده جراءت انجام کار یا ترک کارى را پیدا نخواهد کرد و منتظر این است که به او بگویند چنین کارى را انجام بدهد یا ترک کند.
کـودک و نـوجـوانـى کـه فـقـط در اثـر تذکر، نصیحت ، امر و نهى و مراقبت والدین به نماز مى ایـسـتـد، پـایدارى او به نماز در دراز مدت ، اندک خواهد بود. لذا والدین پس از ارشاد عمومى و ایـجـاد زمینه ها، شرایط لازم و آگاهى دادن ، الگوى خوب بودن ، لازم است به کودک و نوجوان آزادى داده تـا بـبـیـنند آیا به نماز عشق مى ورزد یا خیر. درصورتى که جواب منفى است علت را دریـافـتـه ، راه حـل مـنـاسـب را اتـخـاذ نـمـایـنـد تـا ایـن مـرحـله از رشـد حاصل شود و گرنه در آینده مشکل خواهند داشت .
عادت دادن مانع تربیت فعال
در تربیت کودک و نوجوان مى توان خصلت ها و امورى را به صورت عادت به آنان القاء کرد، به نحوى که در بسیارى از اوقات عملى را انجام دهند یا ترک نمایند.
ایـن گونه رفتار و تلاش براى تربیت کودک و نوجوان مفید، سازنده و با دوام نخواهد بود. و عـادت کـردن بـه هـر کـارى (اعـم از خوب یا بد) که به صورت کورکورانه و بدون آگاهى و بـصـیـرت بـاشـد مـانـع رشد و پیشرفت حقیقى آنان خواهد شد. زیرا کودک و نوجوان نمى داند بـراى چـه مثلاً نماز بخواند، چرا که از ارزش و اهمیت و آثار دنیوى و اخروى ، فردى و اجتماعى آن بـى خـبـر اسـت . وى در قبال کوچک ترین تغییرى در شرایط فردى و اجتماعیش نماز را ترک کرده یا آن را سبک مى شمارد.
امـّا اگـر کـودک و نـوجـوان تـحـت تـربـیـت فـعـال قـرار گـیـرد و بـا آگـاهـى و بـصـیـرت ، فـضـایـل و نـتـایج نماز را به درستى دریابد، آنگاه با همراهى و تذکر والدین به جاى عادت کـورکـورانـه ، بـا تـمـریـن و تـکـرار لازم و کافى عمل نماز را انجام مى دهد و بدین سان صفت پـسـندیده پایدارى در ذهن او ملکه مى شود. در این صورت کمتر تحت تاءثیر شرایط قرار مى گیرد.
عـلاوه بر این ، اگر بتوانیم کودک و نوجوان را در رسیدن به صفاتى که از روى آگاهى به صـورت مـلکـه در وجودش ظهور مى یابد، کمک کنیم باعث سلامت روانى و بهداشت ذهنى او شده و با مراقبت مشترک والدین و فرزند سلامت روحى و جسمى آنان تضمین مى گردد.(68)
همچنین وجود انگیزه باطنى کودک و نوجوان به نماز و تمرین و تکرار از روى علاقه مى تواند آنـان را در رسـیـدن بـه مـلکـه عـمـل نمازگزاران در زمان کوتاه ترى یارى دهد. در این صورت سفارش والدین براى کودک و نوجوان دلپذیر بوده و با اندک اشاره اى به نماز مى ایستد.
افکار پریشان ، مانعى در راه رشد
کـودک و نـوجـوان بـه طور مستمر، خواسته یا ناخواسته ، آگاهانه یا از روى غفلت ، متاءثر از افکار و ایده هاى فکرى و فرهنگى محیط زندگى خود است .
هر فکرى در ذهن آنان به مرور زمان پرورش یافته و بارور مى شود و این افکار به باورها و اعتقادات درونى مبدل شده و نقش فرد را در زندگى تعیین و در جهتى هدایت مى کند.
کـودک از بـدو تـولد بـا احـسـاسات ، تمایلات و خواسته ها و افکار والدین پرورش یافته و افکار او متاءثر از آنان است . زیرا کودک و نوجوان آنچه از افکار و کردار والدین آموخته ، به کار مى بندد و ازنتایج آن سود یا زیان مى بیند.
1 ـ پدر و مادر؛ با افکار الهى که مطابق با حقیقت و فطرت انسان است ، به عنوان عاملى قوى ، کودک و نوجوان را در دور ماندن از افکار پریشان و انحرافى کمک خواهد کرد.
عـلاوه بـر آثـارى کـه بـرشـمـردیـم آشـنا نمودن کودک با شخصیت هاى الهى ، بزرگان علم و کـمـال ، مـى تـوانـد افـکـار او را در جـهـت رشـد و تـرقـى مـعـنـوى سـوق دهـد. کـودک بـا روحیه تـقلیدپذیرى و همانندسازى که دارد، خود را در مسیر آنان قرار مى دهد، و در برابر ناگوارى ها و حوادث ، مقاومت بیشترى پیدا مى کند.
هـمچنین والدین آگاه مى توانند با شناساندن خداوند، نظام خلقت ، اهداف خلقت انسان و مانند آن ، افکار کودک و نوجوان را در جهت درک بهتر و روشن تر از خالق هستى ، هدایت نمایند.
فـرزنـدانـى کـه افـکـار و ایـده هـایـشـان در جهت کمال و بندگى خداوند سبحان نظم یافته مى تواند منشاء عمل صالح و نیکو باشند.
از طـرف دیـگر، اگر کودک و نوجوان در معرض افکار نادرست ، منفى ، تبلیغات مسموم و مخرّب یا حداقل افکار ساده و بدون هدف الهى و انسانى قرار گیرد، قطعاً این افکار در عملکرد او اثر مـنـفـى خـواهـد داشـت و بـه سختى مى توان افکار شکل یافته او را به سوى نماز و رابطه با خـداونـد هـدایـت کـرد. کـودک و نـوجـوانـى کـه در اثـر افـکـار و رفـتـار بـد والدیـن ، اشـتـغال ذهنى زیاد به تلویزیون ، ویدئو و مانند آن دارد چه وقت مى تواند از افکار پریشان رهـایـى یـابـد. آیـا ایـن افـکـار پـریـشـان ، نسنجیده و نادرست جا براى افکار الهى باقى مى گذارد؟
فـکـر درسـت و الهى مى تواند ناجى آنان از هرگونه دلهره و فعالیت منفى باشد. زیرا افکار الهـى هـمچون سدّى در قبال امواج افکار زشت و آلوده ، کودک و نوجوان را از هر بیمارى واکسینه مى نماید.
مـطـالعـه کـتب و مجلات مضرّ و یا غیر مفید، دوستان نامناسب ، مجامع خانوادگى آلوده ، تفریحات ناسالم ، فیلم هاى سینمایى و ویدئویى مخرّب و مانند آن ، مى توانند همچون بمبى سهمگین بر فکر و روح کودک و نوجوان فرود آمده و آنان را براى همیشه گمراه نماید.
بـنـابراین اگر خواهان یک تربیت الهى ، فعال و موفق هستیم تا فرزندانمان در سایه آن به سـعادت معنوى و انسانى دست یابند، ضرورى و لازم است که آنان را با افکار درست و نورانى اسـلام آشـنـا کـنـیـم ، قـبـل از آنـکـه افـکـار آلوده در شـخـصـیـت و عـمل آنان مؤ ثر واقع شود و هوس ها، آنان را از نماز و عبادت محروم کند. در این باره امام صادق (ع )فرمودند:
فـرزنـدانـتـان را بـا مـسـائل دیـن آشـنـا کـنـیـد پـیـش از آنـکـه عوامل گمراه کننده برآنان فایق آیند.(69)
روش ها و چگونگى اجراى آن در تربیت
از آرزوهـاى انـسـانـى و الهـى هـر پـدر و مـادرى ، تـربـیـت صـحـیـح فرزندان است . این امر مهم درصـورتـى تـحـقـق مـى یابد که بتوانند با بهره گیرى از روش هاى علمى ، مفید و سازنده ، اسـتـعـدادهـایـشـان را شـکـوفـا نـمـوده در رسـیـدن بـه مـراتـب کمال معنوى و تقرب الهى آنان را یارى نمایند.
در بـین روش هاى تربیتى ، باید از روشى بهره گرفت که با خصوصیات و وضعیت کودک و نـوجـوان قـابـل تـطـبـیـق بـاشد بنابراین شناخت روش هاى مختلف تربیت گامى مؤ ثر در مسیر تربیت الهى فرزندانمان خواهد بود.
پـس از شـنـاخـت روش هـا، گـام بـعـدى چـگـونـگـى اجراى آنها است . توجه به شرایط فردى ، خـانـوادگـى و اجـتـمـاعى که کودک و نوجوان در آن قرار گرفته بسیار مؤ ثر مى باشد. اگر بـهـتـریـن روش هـا را بـه فـردى یـاد بـدهـند ولى در اجرا نتواند نقش خود را به درستى ایفاء نـمـایـد، کـودک و نـوجـوان آسـیـب هـاى جـبـران نـاپـذیـرى را متحمل مى گردد.
نکات مهمّ
رعایت نکاتى مى تواند والدین را در شناخت روش هاى تربیت یارى دهد تا در سایه آن کودک و نوجوان را به تربیت الهى آراسته و به عمل نیکوى نماز مزین نمایند. این نکات عبارتند از:
1 ـ توجه به شرایط و تفاوت ها
در بـه کـارگـیـرى روش هـاى مـخـتلف ضرورى است شرایط سنى ، جنس ، آمادگى هاى فکرى ، وضـعـیـت محیط خانوادگى از نظر فکرى ، اقتصادى و...، که کودک و نوجوان در آن رشد کرده ، مسائل وراثتى و مانند آن به دقت شناخته و مد نظر باشد.
زیـرا هـر یـک از عـوامـل مـذکـور مـى تواند موجب تفاوت هایى در افراد گردد که این تفاوت ها و شرایطى که افراد در آن قرار دارند، در چگونگى به کارگیرى روش ها بسیار حائز اهمیت است . و غـفـلت از شـرایط و تفاوت هاى فردى و اجتماعى ، سبب کاهش کاربرد مفید روش ها در تربیت کودک و نوجوان خواهد شد.
2 ـ رعایت اعتدال
در اِعمال روش هاى مختلف ، رعایت اعتدال ضرورى است و مى تواند موجب رغبت کودک و نوجوان به امر دعوت شده از طرف والدین باشد.
والدیـن بـا داشـتـن روحـیه انعطاف پذیرى در به کارگیرى روش ها، بهتر مى توانند کودک و نوجوان را به سوى نماز هدایت کنند. مثلاً اگر آنان نسبت به روشى علاقه نشان ندادند، والدین باید از روش دیگرى بهره گیرند نه اینکه بر روش خود تاءکید و اصرار ورزند. در غیر این صورت اعتدال در به کارگیرى روش ها مراعات نشده است .
بـُعـد دیـگـر رعـایـت اعـتـدال ایـن اسـت کـه در انـتـخـاب و اجـراى روش هـا، سـطـح ادراک و تـحـمـل کودک و نوجوان مد نظر باشد. یعنى با توجه به تفاوت ها و ویژگى هاى هر کودک و نوجوان روش مناسب اتخاذ شود تا بتوان در آنان انگیزه لازم را ایجاد کرد.
3 ـ تلاش فرد و مددخواهى از خداوند
بـه یـقـیـن انـجـام کارهاى خوب و اعمال صالح بدون مدد و یارى خداوند قادر و توانا میسر نمى باشد.
اگـر والدیـن مـى خـواهـنـد فـرزنـدانـى بـا ایـمـان ، مـتـدیـن و اهـل نـمـاز داشـتـه بـاشـنـد؛ عـلاوه بـر اسـتفاده از شیوه هاى مختلف تربیتى ؛ ضرورى است ، از پـروردگـار بـزرگ مـدد گـرفـته و با رهنمودهاى قرآن کریم و پیامبر(ص )و ائمه معصوم (ع )به تربیت الهى دست یابند.
عـلاوه بـر ایـن در به کار گرفتن روش ها، لازم است زمینه همکارى و تلاش خود کودک و نوجوان را برانگیخت . یعنى در اجراى روش ها فقط والدین مجرى کار نباشند، بلکه آنان را وارد صحنه نـمـوده تـا بـا فـکـر و خـلاقـیـت خـود در اجراى روش ها کوشش کنند و نقش والدین هدایت گرى و راهـنمایى باشد. مثلاً اگر والدین در اهمیت و جایگاه نماز، ادله اى براى کودک و نوجوان ذکر مى کنند، مى توانند از او بخواهند که او نیز یک دلیل در این باره ذکر کند.
هـمـچـنین در اجراى روش ها، مى توان از دوستان ، مدرسه و کسانى که در نزد کودک و نوجوان از مـحـبـوبـیت بیشترى برخوردارند کمک گرفت . زیرا اینان مى توانند او را به تلاش بیشترى وادارند.
4 ـ شناساندن معارف نماز
شـنـاخـت فـلسـفـه ، مـفـاهـیـم ، مـسـایـل ، اهـداف ، نـتـایج ، اهمیت و جایگاه ارزشمند نماز مى تواند عامل شوق و انگیزه باطنى در کودک و نوجوان گردد.
- ۹۳/۱۲/۲۱